یادت بیاید؟

کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
 
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
 
صاحب فیل گفت:
 این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
 آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
 
کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
 
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
 فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!
 
هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.
 
( شاید حرکتی لازم است )
کودکی از مسئول سیرکی پرسید: چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک ا...ست! صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است. آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است. کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟ صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند! هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است. ( شاید حرکتی لازم است )

زندگی

زندگی یه هدیه ست و من قصد ندارم هدرش بدم...
"من تمام چیزایی که بهشون احتایج دارمو همراهم دارم. توی سینم هوا برای نفس کشیدن دارم و چنتا کاغذ سفید برای نقاشی کردنم... من عاشق اینم که صبح از خواب بیدار شم و ندونم که اون روز قرار چی بشه یا قراره کیو ببینم یا کجا باشم. همین دیشب من زیر یه... پل خوابیده بودم و الان توی بزرگترین کشتی دنیا دارم با شماها شامپاین میخورم. به نظر من زندگی یه هدیه ست و من قصد ندارم هدرش بدم. نمیدونی بعدا قراره چی برات پیش بیاد. اینطوری یاد میگیری که زندگی رو همونطوری که میاد طرفت بپذیری... جوری زندگی کنی که هر روزت ارزش پیدا کنه."

- جک داوسن (تایتانیک 1997

حسرت نخوریم...

اگر میخواهید در آینده حسرت نخورید،
حتما این متن رو بخونید و به اشتراک بگذارید

یک پرستار استرالیایی بزرگترین حسرتهای آدمهای در حال مرگ را جمع کرده و 5 حسرت را ک...ه بین بیشتر آدمها مشترک بوده منتشر کرده است .
ظاهرا در میان این نظرخواهی دیگر از چیزهایی مانند بانجی جامپینگ و سکسِ بیشتر و یا ثروت خبری نیست :

نخستین حسرت = کاش جسارت اش را داشتم اون جوری زندگی می کردم که می خواستم ، نه اونجوری که دیگران ازم توقع داشتند
حسرت دوم = کاش این قدر سخت کار نمی کردم .
حسرت سوم = کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگم .
حسرت چهارم = کاش رابطه هایم با دوستانم را حفظ می کردم .
حسرت پنجم = کاش شادتر می بودم .

عمر ما کوتاه تر از اونی است که فکرشو می کنیم . زمان مثل برق می گذره کاشکی برای چند لحظه هم که شده رو جمله های بالا مکث کنیم و ببینیم یک وقت شامل حال ما نشود...

نصایح زندگی

پندهایی از حاج محمّد اسماعیل دولابــــی
1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که ...راهم را بستی؟ هر کس
گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و
عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به
بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و
ذکر و عبادت خواهی بود.

3. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن،
روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با
این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا
ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟
تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با
حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود
مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت،
دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام
فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله
برای مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل
بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده
ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که
می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز
می شود.

8. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و
خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری،
تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت
رحما نی و… . کار محبت همین است.

9. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم
می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

10. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را
بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این
نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت
خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ
تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و
پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ی
اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

11. "دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه
السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در
تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس
را هم پاک می کند."

12. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن،
تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه
"الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند ... !!××!!

به اشتراک بگذار و حلقه اخر نباش !!

ناامیدی...

روزی به خدا شکایت کردم که چرا من پیشرفت نمیکنم دیگر امیدی ندارم میخواهم خودکشی کنم؟
!
ناگهان خدا جوابم را داد و گفت
... :
آیا درخت بامبو وسرخس را دیده ای؟؟؟
گفتم:بله دیده ام

خدا گفت:موقعیکه درخت بامبو و سرخس راآفریدم ، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم

خیلی زود سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را گرفت
اما بامبو رشد نکرد… من از او قطع امید نکردم
در دومین سال سرخسهابیشتر رشد کردند اما از بامبو خبری نبود
.
در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند
.
در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد

ودر عرض شش ماه ارتفاعش از سرخس بالاتر رفت
.
آری در این مدت بامبو داشت ریشه هایش را قوی میکرد
!!!
آیا میدانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با سختیها و مشکلات بودی
در حقیقت ریشه هایت را مستحکم میساختی ؟؟؟
!!!
زمان تو نیز فرا خواهد رسید و تو هم پیشرفت خواهی کرد . ناامید نشو

نصیحتهای لقمان

۱- فرزندم هیچکس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن!

2- با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش!

3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!

4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار!

5- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن!

6- در مقابل پیش آمدها شکیبا باش !

7- از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش!

8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن!

9- در راه رفتن میانه رو باش!

10- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!

11- از طریق اسماء و صفات خداوند  او را بخوبی بشناس!

12- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن!

13- سخن به اندازه بگو!

14- حق دیگران را به خوبی اداء کن!

15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!

16- به هنگام سختی دوست را آزمایش کن!

17- با سود و زیان دوست را امتحان کن!

18- با بدان و جاهلان همنشینی مکن!

19- با اندیشمندان و عالمان همراه باش!

20- در کسب و کار نیک جدّی باش!

لطفا بقیه را در ادامه مطلب بخوانید...


21- بر کوتاه فکران و ضعیفان اعتماد مکن!

22- با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن!

23- سخن سنجیدۀهمراه با دلیل را بیان کن!

24- روزهای جوانی را غنیمت بدان!

25- هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش!

26- یاران و آشنایان را احترام کن!

27- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!

28- وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار!

29- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!

30- کمتر از درآمدی که داری خرج کن!

31- در همۀامور میانه رو باش!

32- گذشت و جوانمردی را پیشه کن!

33- هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش!

34- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!

35- بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن!

36- هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن!

37- فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز!

38- سوارکاری و تیراندازی و ... را فراگیر! 

39- در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن!

40- با هر کس به اندازۀدرک او سخن بگو!

41- به هنگام سخن متین و آرام باش!

42- به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده!  

43- آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند!

44- هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده!

45- نا آموخته استادی مکن!

46- با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار!

47- چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش!

48- از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش!

49- هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده!

50- کار ناکره را کرده خود مدان!

51- کار امروز را به فردا مینداز!

52- با بزرگتر از خود مزاح مکن!

53- با بزرگان سخن طولانی مگو!

54- کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند!

55- محتاجان را از مال خود محروم مگردان!

56- دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن!

57- کار خوب دیگران را کار خود نشان مده!

58- مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده!

59- با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن!

60- هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن!

61- خود خواه و متکبر مباش!

62- در حضور ایستادگان منشین!

63- در حضور دیگران دندان پاک مکن!

64- با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن!

65- به هنگاه خمیازه دست بر دهان خویش بگذار!

66- حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن!

67- در مجالس انگشت در بینی مینداز!

68- کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن!

69- هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن!

70- با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو!

71- سخن گفته شده را تکرار مکن!

72- از شوخی و مزاح خود کمتر کن!

73- از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن!

74- از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن!

75- از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن!

76- حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار!

77- در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن!

78- از مردگان به نیکی یاد کن!

79- از حضومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن!

80- با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن!

81- نان خود را بر سفره ی دیگران مخور!

82- در هیچ کاری شتاب مکن!

83- برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!

84- به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!

85- از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!

86- در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!

87- سخن و کلام دیگران را قطع مکن!

88- به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!

89- در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!

90- مهمان را به هیچ کاری دستور مده!

91- با دیوانه و مست سخن مگو!

92- برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز!

93- در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن!

94- در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن!

95- ادب و تواضع را هیچ گاه فراموش مکن!

96- با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش!

97- بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش!

98- خدمتکاری بزرگان و همکاری  با مستمندان را فراموش مکن!

99- با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش!

100- با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش!

101- در مال و مقام دیگران طمع مکن!

102- از رفت و آمد و مال  و مرام و مسلک خویش کمتر بگو!

103- بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار!

104- عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن!

105- عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان!

106- اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن!

107- سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان!

108- بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن!

109- خود را با ستم سلاطین شریک مگردان!

110- دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار! 

نصیحت یک عمر

اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس قابل اعتمادی جز تجربه های پر پیچ و خم شخص بنده ندارند

اینک این نصایح را خدمتتان عرض میکنم: قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را بدانید، ولی اگر هم ندانستید، مهم نیست! روزی قدر نیرو و زیبایی جوانی تان را خواهید دانست که طراوت آن رو به افول گذارد. اما باور کنید تا بیست سال دیگر، به عکسهای جوانی خودتان نگاه خواهید کرد و به یاد می آورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده اید. آن طور که تصور می کردید چاق نبودید. همه چیز در بهترین شرایطش بوده تا شما احساس خوب داشته باشید. نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی در حل یک مساله ی جبر. مشکلات اساسی زندگی شما بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله ی نگرانتان هم خطور نکرده اند، از همان نوعی که یک روز سه شنبه ی عاطل و باطل ناگهان احساس بد پیدا می کنید و نسبت به همه چیز بدبین میشوید!با دل دیگران بی رحم نباشید .
عمرتان را با حسادت تلف نکنید.

گاهی شما جلو هستید و گاهی عقب.
مسابقه طولانی است و سر انجام، خودتان هستید که با خودتان مسابقه میدهید.

ناسزا ها را فراموش کنید.
اگر موفق به انجام این کار شدید راهش را به من هم نشان بدهید.

نامه های عاشقانه ی قدیمی را حفظ کنید.

صورت حسابهای بانکی و قبضها و ... را دور بیاندازید.

اگر نمی دانید می خواهید با زندگیتان چه بکنید، احساس گناه نکنید.
جالبترین افرادی را که در زندگی ام شناخته ام در 22 سالگی نمی دانستند می خواهند با زندگیشان چه کنند.
برخی از جالبترین چهل ساله هایی هم که می شناسم هنوز نمیدانند.

تا میتوانید کلسیم بخورید.
با زانوهایتان مهربان باشید.
وقتی قدرت زانوهای خود را از دست دادید کمبودشان را به شدت حس خواهید کرد.
ممکن است ازدواج کنید، ممکن است نکنید.
ممکن است صاحب فرزند شوید، ممکن است نشوید.
ممکن است در چهل سالگی طلاق بگیرید، احتمال هم دارد که در هشتاد و پنجمین سالگرد ازدواجتان رقصکی هم بکنید.
هرچه می کنید، نه زیاد به خودتان بگیرید، نه زیاد خودتان را سرزنش کنید.
انتخابهای شما بر پایه ی 50 درصد بوده، همانطور که مال همه بوده.
دستورالعملهایی که به دستتان میرسد را تا ته بخوانید، حتی اگر از آنها پیروی نمی کنید.

از خواندن مجلات زیبایی پرهیز کنید.
تنها خاصیت آنها این است که بشما بقبولانند که زشتید.
با خواهران و برادران خود مهربان باشید.
آنها بهترین رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوی تنها کسانی هستند که بیش از هر کس دیگر در آینده به شما خواهند رسید.
به یاد داشته باشید که دوستان می آیند و می روند، ولی آن تک و توک دوستان جان جانی که با شما می مانند را حفظ کنید.

برای پل زدن میان اختلافهای جغرافیایی و روشهای زندگی سخت بکوشید، زیرا هرچه بیشتر از عمر شما بگذرد، بیشتر پی می برید که به افرادی که در جوانی می شناختید محتاجید.

سفر کنید
برخی حقایق لاینفک را بپذیرید:
قیمتها صعود می کنند، سیاستمداران کلک میزنند، شما هم پیر میشوید.
و آنگاه که شدید، در تخیلتان به یاد می آورید که وقتی جوان بودید قیمتها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند، و بچه ها به بزرگترهایشان احترام میگذاشتند.

به بزرگترها احترام بگذارید.

توقع نداشته باشید که کس دیگری نان آور شما باشد.
ممکن است حساب پس اندازی داشته باشید.
شاید هم همسر متمولی نصیبتان شده باشد.
ولی هیچگاه نمی توانید پیش بینی کنید که کدام خالی میشود یا بشما جاخالی می دهد.

خیلی با موهایتان ور نروید وگرنه وقتی چهل سالتان بشود، شبیه موهای هشتاد ساله ها میشود.

نخ دندان به کار ببرید .

در شناخت پدر و مادرتان بکوشید ،هیچ کس نمی داند که آنان را کی برای همیشه از دست خواهید داد.
دقت کنید که نصایح چه کسی را می پذیرید، اما با کسانی که آنها را صادر می کنند بردبار و صبور باشید.

نصیحت ، گونه ی دیگر غم غربت است.
ارائه ی آن روشی برای بازیافت گذشته از میان تل زباله ها، گردگیری آن و ماله کشیدن بر روی زشتی ها و کاستی هایشان و مصرف دوباره ی آن به قیمتی بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.
اما اگر به این مسایل بی توجه هستید لااقل حرفم درمورد کرم ضد آفتاب بپذیرید.
اینک این نصایح را خدمتتان عرض میکنم: قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را بدانید، ولی اگر هم ندانستید، مهم نیست! روزی قدر نیرو و زیبایی جوانی تان را خواهید دانست که طراوت آن رو به افول گذارد. اما باور کنید تا بیست سال دیگر، به عکسهای جوانی خودتان نگاه خواهید کرد و به یاد می آورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده اید. آن طور که تصور می کردید چاق نبودید. همه چیز در بهترین شرایطش بوده تا شما احساس خوب داشته باشید. نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی در حل یک مساله ی جبر. مشکلات اساسی زندگی شما بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله ی نگرانتان هم خطور نکرده اند، از همان نوعی که یک روز سه شنبه ی عاطل و باطل ناگهان احساس بد پیدا می کنید و نسبت به همه چیز بدبین میشوید!با دل دیگران بی رحم نباشید .
عمرتان را با حسادت تلف نکنید.
گاهی شما جلو هستید و گاهی عقب.
مسابقه طولانی است و سر انجام، خودتان هستید که با خودتان مسابقه میدهید.

ناسزا ها را فراموش کنید.
اگر موفق به انجام این کار شدید راهش را به من هم نشان بدهید.

نامه های عاشقانه ی قدیمی را حفظ کنید.

صورت حسابهای بانکی و قبضها و ... را دور بیاندازید.

اگر نمی دانید می خواهید با زندگیتان چه بکنید، احساس گناه نکنید.
جالبترین افرادی را که در زندگی ام شناخته ام در 22 سالگی نمی دانستند می خواهند با زندگیشان چه کنند.
برخی از جالبترین چهل ساله هایی هم که می شناسم هنوز نمیدانند.

تیپهای شخصیتی

تقسیم بندی تیپ های شخصیتی به چهار گروه A,B,C,D یکی از دقیق ترین تقسیم بندی ها در این زمینه است.
قبل از خواندن هر مطلبی در رابطه با تیپ های شخصیتی چند نکته را نباید فراموش کنید. از جمله اینکه شخصیت انسان دارای چنان پیچیدگی است که نمی توان به راحتی آن را در قالب چند جمله توصیف کرد. برای مثال ممکن است شما ویژگی های تیپ شخصیتی D را در خودتان ببینید، اما در عین حال دارای برخی ویژگی های تیپ شخصیتی C نیز باشید.

 

نکته دوم این است که قطعاً چندین ویژگی شخصیتی وجود دارد که در هیچ یک از گروه های شخصیتی ذکر نشده است. به همین دلیل است که شما نمی توانید شخصیت خود را با یک تیپ شخصیتی به طور کامل توصیف کنید. حال برای آشنایی هر چه بیشتر با این چهار تیپ عمده شخصیتی، ادامه مطلب را بخوانید.
ویژگی های تیپ شخصیتی A
افرادی که دارای تیپ شخصیتی A هستند، بسیار رقابت جو، کمال گرا و احساس نسبت به زمان هستند. به همین دلیل است که معمولاً افرادی که دارای چنین تیپ شخصیتی هستند، معمولاً در حال انجام کار و یا پروژه ای هستند.

گفته می شود افراد تیپ شخصیتی A در زمانی از زندگی خود احساس ناامنی و عقب ماندن داشته اند، به همین دلیل در همه حال در پی جبران گذشته هستند. آنها می خواهند هرچه سریعتر به اهداف خود برسند و پیشرفت کنند.

اگر مدتی بیکار بنشینند و کاری انجام ندهند، خیلی زود احساس عذاب وجدان به سراغ آنها می آید. بزرگترین مشکل افراد این گروه، داشتن استرس بیش از اندازه است. آنها معمولاً کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، به همین دلیل هم گاه از ترس اینکه نتوانند این کارها را به موقع انجام دهند، دچار استرس زیادی می شوند.
ویژگی های تیپ شخصیتی B
افراد این گروه درست برعکس گروه قبل، بسیار آرام و خونسرد هستند. به ندرت می توان افراد این گروه را دچار استرس و نگرانی کرد.
گذر زمان برای آنها اهمیت چندانی ندارد. بیکار بودن و استراحت کردن برای آنها خوشایند است. افراد گروه B نیز کمال گرا و به دنبال پیشرفت هستند، اما به اندازه گروه A رقابت جو نیستند.

 

اغلب افراد این گروه کارهای خود را در آخرین لحظات انجام می دهند. اما بالاخره آن کار را انجام می دهند.
این همان کاریست که افراد گروه A از آن بیزارند و آن را به ندرت انجام می دهند. از آنجا که افراد این گروه خیلی در قید و بند زمان نیستند، معمولاً کارهای خود را بدون استرس انجام می دهند.

 

ویژگی های تیپ شخصیتی C

افراد تیپ شخصیتی C عاشق جزئیات هستند و همیشه دوست دارند نحوه کارکرد اشیا مختلف را کشف کنند. به همین دلیل افراد این گروه برای کارهای فنی بسیار مناسب هستند.

افراد گروه C هیچ گاه به دنبال تحمیل عقاید شخصی خود به دیگران نیستند و حتی اگر از امری خوششان نیاید سعی می کنند آن را تحمل کنند.
به همین دلیل هم هست که گاه دچار استرس و در مواقعی هم دچار افسردگی می شوند. افراد دارای تیپ شخصیتی C در مقایسه با افراد گروه A و B بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. این افراد دوست دارند کارهای خود را به خوبی انجام دهند.

به همین دلیل هم معمولاً کار کردن با دیگران برایشان سخت است و دوست دارند خودشان به تنهایی کارهایشان را انجام دهند. افراد این گروه معمولاً درون گرا، مستقل و باهوش هستند.
ویژگی های تیپ شخصیتی D

افرادی که دارای تیپ شخصیتی D هستند از عزت نفس کمی برخوردارند و معمولاً از تایید نشدن توسط دیگران می ترسند. همین امر باعث می شود خیلی نتوانند با دیگران راحت باشند. نمی توان گفت این گونه افراد اجتماعی نیستند.

اتفاقاً افراد این گروه اجتماعی هستند و دوست دارند با دیگران رابطه برقرار کنند اما همیشه از اینکه رفتارهایشان مورد قبول واقع نشود می ترسند.
احساسات منفی همچون نگرانی، استرس، افسردگی و عصبانیت بیشتر به سراغ این دسته از افراد می آید. اتفاقات بسیار کوچک که ممکن است اصلاً برای افراد دیگر مهم نباشد، می تواند فردی با این تیپ شخصیتی را آزار دهد.
آیا افراد می توانند تیپ شخصیتی خود را تغییر دهند؟

خوشبختانه پاسخ به این سوال مثبت است. فرقی نمی کند تیپ شخصیتی شما کدام نوع باشد. شما می توانید تیپ شخصیتی خود را تغییر دهید یا حداقل یک ویژگی از شخصیت خود را تغییر دهید، اما قبل از هر چیز به نکات زیر توجه داشته باشید.
ـ اجازه ندهید آزمون های شخصیتی شما را فریب دهند.

بسیاری از افراد برخی آزمون های شخصیتی را از خود می گیرند و نتیجه آن را قطعی و صددرصد درست می دانند.

اغلب پیش می آید که نتیجه آزمونی که افراد از خود می گیرند، بر زندگی آنان تاثیر می گذارد. زیرا فرد فکر می کند نتیجه به دست آمده از آزمون کاملاً درست است.

همین امر در زمین ناخودآگاه فرد تاثیر می گذارد. به همین دلیل اعمال فرد تحت تاثیر افکارش قرار می گیرد. شخصیت انسان ها پیچیده تر از آن است که بتوان با یک آزمون کوتاه همه ابعاد آن را شناخت.
ـ ما ویژگی های شخصیتی را به ارث نمی بریم.

ما ویژگی های شخصیتی را از والدینمان به ارث نمی بریم و در عین حال ویژگی های شخصیتی ما به دلیل ژن هایمان تغییر ناپذیر نیستند. ممکن است فردی دارای تیپ شخصیتی A باشد، اما فرزندانش به ترتیب دارای تیپ شخصیتی B,C,D باشد.
پس خودتان را با این حرف که ویژگی های شخصیتی ارثی هستند و نمی توان آنها را تغییر داد گول نزنید. شما هرگاه که اراده کنید می توانید خودتان را در جهت مثبت تغییر دهید.
ـ سعی کنید علل اصلی ضعف هایتان را بشناسید.

مثلاً فردی با تیپ شخصیتی D از تایید نشدن توسط دیگران می ترسد. پس چنین فردی باید ابتدا سعی کند عزت نفسش را افزایش دهد. با این کار سایر نقاط ضعفش نیز اصلاح می شود. معمولاً ویژگی های منفی ما یک منشا اصلی دارد. با تغییر آن منشا می توان بسیاری از مشکلاتی که در پی آن به وجود می آید را از بین برده و اصلاح کرد.

  • ثروتمند

    وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند.به نظر می رسید وضع مالی خوبی نداشته باشند . شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال داشتند ولباس هایی کهنه در عین حال تمیـز پوشیده بودنـد. دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان زیادی در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند. مادر نیز با
    زوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد.

    ... وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه از پدر خانواده پرسید: چند عدد بلیط می خواهید؟

    پدر خانواده جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان.

    متصدی باجه، قیمت بلیط ها را اعلام کرد . پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی از فروشنده بلیط پرسید: ببخشید، گفتید چه قدر؟!

    متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد. ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت . بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت در باره برنامه های سیرک بودند .

    معلوم بود که مرد پول کافی نداشت. و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید .

    ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت. سپس خم شد و پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد!

    مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازیر می شد، گفت: متشکرم آقا.

    مرد شریفی بود ولی درآن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد...

    بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم و آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم .

    ثروتمند زندگی کنیم به جای آنکه ثروتمند بمیریم....

    کشف علایق و اهداف

    !

    کاش می شد صبح زود از خواب برخیزیم و با انگیزه و علاقمند به روزی فکر کنیم که در پیش رو داریم. کاش کابوس سر کار رفتن تبدیل به شادی و هیجان انجام کار می شد. باور کنید یا نه این برنامه ی روزانه یک عده از مردم است! هر روز صبح با اشتیاق بسیار بیدار می شوند و به کارهای پیش رو فکر می کنند، آنها به آن چه انجام می دهند عشق می ورزند. ولی بیشتر مردم روزها را به عشق تعطیلی آخر هفته و جشن  ها و برنامه های متنوع سپری می کنند. لطفاً شما از این دسته نباشید.اما چگونه!

    ۱-کودک درونتان به چه کاری علاقمند است؟ وقتی بچه بودی به چه کاری علاقمند بودی؟دلت می خواست وقتی بزرگ شدی چه کاره شوی؟ چه کاری را بهتر از همه انجام می دهی؟ به کودک درونت تلنگری بزن و  به نسخه ای خالص تر و درست تر از خویشتن خویشت برس!

    ۲-چه کاری را حاضری مجانی و فقط به خاطر علاقه و اشتیاق خودت انجام دهی؟ اگر توانستی به جواب برسی بدان که همان کار تو را به موفقیت واقعی خواهد رساند. 

    ۳-‌اگر در یک مسابقه ی بخت آزمایی برنده شوی و در عین حال بخواهی کار و کسبی برای خودت راه بیاندازی یا حتی جای دیگری سر کار بروی( بدون استفاده از پولی که برنده شده ای) انتخابت چه خواهد بود؟ یعنی در شرایطی که هیچ نیاز مالی ای نداری و همچنان  می خواهی به خود و جامعه ات خدمت کنی دنبال چه کاری خواهی رفت؟

    ۴-زندگی رؤیاهایت چگونه است؟ زندگی ایده آلی که برای خودت ترسیم کرده ای چه مشخصاتی دارد و فکر می کنی چه موارد دیگری نیاز دارد تا کامل تر شود و در عین حال خودت را به رشد شخصیتی، روانشناختی و روحی برساند. جدی فکر کن و سعی کن به جواب برسی! زندگی روزانه  در تخیلاتت چطور زندگی ای است؟ محل کار، محل زندگی، همراهانت… 

    بعضی از مردم می گویند، فقط به دنبال موفقیت در زندگی هستند هیجان و اشتیاق آنقدرها هم لازم نیست!

    ما می گوییم نه! مطمئن باشید در کاری که شوق و اشتیاقی به آن ندارید هرگز پیروز نخواهید شد! اشتیاق مساوی با هدف است! کاری که از انجامش دچار شور و هیجان می شوید دقیقاً آن کاری است که برای انجامش خلق شده اید!

    در ضمن موفقیت فقط پول نیست! خیلی بیشتر از آن است، ترکیبی است از چندین فرایند که تنها یکی از آنها پول در آوردن است!

    موفقیت یعنی ارضای کامل! شامل ایجاد معنی و مفهوم در فعالیت های روزانه، رشد شخصیتی، کمک به دیگران و البته کسب درآمد.

    دلیل اصلی نیاز به اشتیاق و هیجان برای انجام کار و در نهایت رسیدن به موفقیت آن است که هیچ چیزی جز آن نمی تواند راهنما و یاور ما در برخورد با موانع و مشکلات و چالش های پیش رو باشد. هیجان و اشتیاق سنگ بنای اولیه همه ی موفقیت های بزرگ و چشمگیر هستند.

    وقتی هماهنگ با انگیزه هایت حرکت کنی، شناور می شوی و در جهان کل جریان می یابی نه فقط در انزوای خودت. پس بلند شو و تک تک اموری که احساس می کنی در تو هیجان و شور به پا می کنند را پیدا کن و در مسیر تعالی و رشد آن ها حرکت کن