هوادار یا تماشاگر

عصر ایران ورزشی؛ پرناز صدیق - شادی تماشاگران ایرلندی در بازی تیم های فوتبال ایرلند و ایتالیا، این سوال را در ذهن بیننده ایجاد می کرد که ایرلندی ها چرا شادند؟! مگر تیم آنها از جام ملتهای اروپا حذف نشده است؟

تماشاگران ایرلند در بازی با اسپانیا نیز، علیرغم دریافت 4 گل، مشغول تشویق تیمشان بودند. انگار نه انگار که شکستی سنگین را پذیرفته اند.

در پاسخ به سوال فوق، در یک کلام باید گفت: ایرلندی ها برای تماشای فوتبال به ورزشگاه می آیند و از تماشای فوتبال لذت می برند!

اگر رفتار تماشاگران ایرلند را با تماشاگران فوتبال خودمان مقایسه کنیم، نیک درمی یابیم که آنها چیزی دارند که ما نداریم.

نمی خواهیم بر تفاوت فرهنگی و سطح تمدنی بالاتر و مواردی از این قبیل تاکید کنیم. این ها عیانی ست که حاجت به بیان ندارد! نکته اصلی این است که در ایران، بسیاری از آدم ها به ورزشگاهها می روند تا عقده های شخصی و اجتماعی و سیاسی خود را خالی کنند.

چنین پدیده ای البته در برخی از ورزشگاههای فوتبال در سطح جهان دیده می شود اما  عقده گشایی های تمشاگران در ورزشگاههای ایران، گویی تفاوتی اساسی با موارد مشابه ددر اروپا دارد و آن اینکه، تماشاگر ایرانی از دیدن بازی فوتبال لذت چندانی نمی برد.

تماشاگران ایرانی، حقیقتاً شایسته نام تماشاگرند نه "هوادار". آنها در لحظات دشوار، کمک چندانی به تیمشان نمی کنند. کافی است تیم ملی ایران، در استادیوم آزادی، 2 بر صفر از حریف خود عقب بیفتد تا سکوت ورزشگاه آزادی را فراگیرد.

بسیاری از تماشاگران ایرانی، اگر تیمشان ببازد، در پایان بازی، به مربی و بازیکنان تیم خودی ناسزا می گویند و اگر هم تیمشان ببرد، به مربی و بازیکنان تیم حریف دشنام می دهند.  

اصلاً انگار نه انگار این جماعت خشمگین آمده اند تا فوتبال تمشاشا کنند. گویی آنها به ورزشگاه می آیند تا خشم خود را خالی کنند؛ خشمی که در بیرون ورزشگاه در وجود آنها انباشته شده است.


هر چه هست، آنها بیش از آنکه برای لذت بردن به ورزشگاه بیایند، برای تخلیه نفرت، هر هفته بلیت می خرند و راهی این یا آن ورزشگاه ( بویژه استادیوم آزادی ) می شوند.

بسیاری از تماشاگران ایرانی هنوز این قدر نمی دانند که ممکن است تیمشان خوب بازی کند ولی در پایان کار، بازی را 1 بر صفر و یا 2 بر صفر  واگذار کند (همان طور که تیم ملی آلمان در جام جهانی 2006 در زمین خودش به ایتالیا 2 بر صفر باخت).

بد نیست که تماشاگران فوتبال شناس ما، در فصل آتی فوتبال ایران، کمی با هدف لذت بردن از تماشای بازی فوتبال به ورزشگاهها بیایند و این هدف را بر هدف دیگری اولویت دهند. ورزشگاه فوتبال را برای تماشای فوتبال ساخته اند نه برای فحاشی! باور کنیم!

تیراژه.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بودن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

افلاطون

در جوامع استبدادی همیشه زن و مرد از هم جدا می شوند تا مرد ها و زن ها چیزی که بینشان جریان داشته باشد، شهوت بیمار گونه ناشی از توهم شناخت از هم باشد،
تا هیچ زنی و مردی زیبایی و زشتی واقعی را نتواند تشخیص بدهد و زن ها و مرد ها در انتخاب هم به اندازه شهوت برانگیز بودن توجه داشته باشند و بس ، نه چیز دیگری ..چرا؟؟
چون اگر در جامعه روابط زن و مرد آزاد باشد آن دیوار شهوت فرو می ریزد و زن ها و مرد ها زیبایی و زشتی واقعی را تشخیص می دهند و خانواده هایی که تشکیل می دهند بر دوست داشتن انسانی بنا می کنند
و فرزندان سالم تربیت می کنند که تاب استبداد را ندارد و به عبارتی استبداد با وجود آنها بیگانه است، چرا که آزاد پرورش می یابند

من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کارهای عمیق

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

۴گانه

۱-دوستی میگفت اگه اینهمه وقتی را که گذاشتی سر اینهمه پست نوشتن میگذاشتی سر پایان نامه الان ۳تا پایان نامه نوشته بودی؛ 

فکر کردم دیدم اگر من این پستها رو ننوشته بودم کلمات ولم نمیکردند انقدر گرد سرم میچرخیدند و آواز میخواندند تا بالاخره تسلیمشان شوم! 

این شد که نوشتم تا کمی رها شوم! 

 

۲-خب هی میخواهم نیایم و تبلیغ  منفی نکنم ولی باید باور کرد که این سران با خوشحالی مردم مشکل دارند با لباسهای شادشان با رنگهای لاکشان با  امیدشان اصلا! 

نزدیک تئاتر شهر که شوی همینطور ون است که پر میشود ! که در وبلاگی خواندم نوشته بود از این زن های ارشاد خطاب به دیگری گفته امروز از این محل ۳۳تا ون پر کردیم! 

بعد آدم فکر میکند انگار پوسانتی درکار است هرچه بیشتر حقوق بیشتر !  

بعد آدم دلش میخواهد بالا بیاورد روی همه شان!  

 

 

۳-وظیفه ی ملی و شرعی خودم میدونم که بگم تب کنگو(کریمه) به تهران هم رسیده ! خواهشا گوشت گوسفند و گوساله و سوسیس و کالباس و...از جاهای غیرمطمئن نخرید و در رستورانها تا مدتی نخورید! موقع پاک کردن گوشت هم حتما حتما دستکش دست کنید!

خلاصه که اگر در رستوران هم قصد خوردن غذایی داشتید  فقط جوجه و مرغ میتوانید بخورید! 

 

اهالی تلوزیون تا همین اواخر قصد نداشتند این موضوع رو بیان کنند بعد از اینکه دیدند کلی آدم توی مشهد و...مردند مجبور به گفتن شدند! 

علایم این بیماری هم مانند آنفولانزاست! تب و سردرد و تهوع و...و همینطور کبودی روی بدن! 

خلاصه حواستان باشد! 

 

۴- توی خبرهای یوتیوب که نگاه کنی میبینید بچه های سوئدی جهت حمایت از بچه های سوریه ای (در این کشتار وحشتناک بشار اسد کشته شدند) وارد فروشگاهی میشوند و همه خود را به مردن میزنند (یعنی روی زمین دراز میکشند که باعث تعجب و سوال مردم سوئدی میشه) 

خلاصه که فیلم بسیار تاثیر گذاری است وزیبا (+) حتما ببینید خیلی کوتاه و دیدنی است! 

 

بد دنیایی است برای اینکه صدای صلح را به گوش جهانیان برسانی باید خودت را به مردن بزنی! باید بمیری! 

تلخ است!!

خودشناسی

من اهل بازی های وبلاگی نیستم ولی از این بازی اعترافات خوشم اومد!
اینکه اعتراف کنیم که خودمان از دید خودمان چگونه ایم؟ هرچند هنوز معتقدم خودم را خیلی نمیشناسم ! یعنی آنچنان که باید!
1- من نه خیلی خوش اخلاقم و نه خیلی بداخلاق! بستگی به روز و شرایط دارد! بستگی به اینکه صبح با سردرد بیدار نشده باشم! به اینکه قرار نباشد هی بروم دانشگاه کار تکراری کنم و پشت, دراتاق اساتید پرسه بزنم! به اینکه هنوز ته مانده , امیدی برایم مانده باشد! خلاصه به خیلی چیزها...
خلاصه شاید به این دلیل گاهی دمدمی مزاج به نظر بیایم !مثلا ممکن است صبح بگویم عصر میرویم بیرون بعد یهو حالم از جایی کسی چیزی گرفته شود و بیخیالش شوم!هرچند سعی میکنم این حالت را از خودم دور کنم ولی پیش میاید گاهی!

2- من آدم, رفیق بازی نیستم، اصلا هیچ متولد تیری پیدا نمیکنید رفیق باز باشد! یا اهل, دوستیهای, فراوان! ولی با کسانی که دوستم و صمیمی ام همه کاری حاضرم برایشان بکنم ! یعنی زیادی مایه میگذارم خیلی خیلی زیاد!خلاصه که باید شانس داشته باشید تا یک دوست تیر ماهی نصیبتان شود!(آیکون خودشیفتگی) ...

3- من آدم , بلندپروازی نیستم ! یعنی مجددا هیچ تیرماهی ای نیست که خیلی بلند پرواز باشد چون لازمه اش ریسک پذیری است که من و متولدین این ماه بیشتر محافظه کاریم ! آرزوهایم نه زیاد است نه خیلی بزرگ! یک جورهایی دست یافتنی است!...هرچند کمی زیادی همت میطلبد!

4- آدم, تنبلی نیستم! هرچند گاهی زیادی ممکن است بیایم بگویم خسته ام ! خستگی ام روحی است قطعا! به خاطر دردهای عمیق است ...

5- خودم به شخصه تا به حال (مثل همان پستی که نوشتم و بعدها حذفش کردم )بارها و بارها کاری را شروع و ناتمام ول کرده ام!که این ول کردنم یا به دلیل بی حوصلگی بوده! یا به علت دغدغه ی فکری زیاد و یا شاید به دلیل ترس!ترس از اتلاف وقت!ترس از شکست ! این ترس, لعنتی که گاهی همه ی وجودم را میگیرد و دست به عصا نگهم میدارد!
ولی بارها هم شده است کاری را با پشتکار شروع و ادامه دهم نشانه اش درس خواندنم هست ! گاهی پشتکار دارم و یا گاهی نه! هنوز مشکل دارم با این قضیه!
6- خیلی وقت بود خیلی خیلی زیاد نسبت به حوادث اجتماعی وسیاسی اطرافم حساس بودم و خیلی پیگیر ! نمونه اش دو تا3 وبلاگ فیلتر شده ام!ولی چندوقتی است برای حفظ, ته مانده ی روحیه م که شده کمی رها کرده ام کمی سعی بربیتفاوتی داشته ام و دارم ! هرچند که هنوز واکنش هایم را میبینید توی این وبلاگ و...

7- آدم خیلی اجتماعی ای نیستم!خیلی حوصله ی شلوغی را ندارم! هرچند که گاهی دلم آدم میخواهد حرف میخواهد باز نشانه اش توی پستهای قبل هست که نوشته ام! به طور کل از مهمانی و مهمان آمدن هم خیلی خوشم نمیاید! کم باشد خوب است و جهت تنوع !

8- البته به راحتی ارتباط برقرار میکنم! واز کسی که خوشم هم نیاید ادا در نمیاورم چندبار تحملش میکنم و بعد هم برای همیشه دورش را خط میکشم!

9- تنهایی رو دوست دارم وازش لذت میبرم و اصلا مانند خیلی ها ازش ترسی ندارم! آنقدر بهانه برای خوشحالی, خودم توی تنها بودن دارم ! ولی خب الان که فکرش را میکنم گاهی وجود آدم ها بد نیست! البته اگر زیادی نباشد.

10- نظم و مرتب بودن رو دوست دارم وقتی زیادی شلوغ میشود کتابها کاغذها ...نمیتوانم تحمل کنم!تقریبا همه چیز باید سرجای خودش باشد ! البته اصلا وسواس ندارم روی هیچچیز خوشبختانه!

11- در کل خیلی آدم, شادی نیستم! همیشه غمی دارم شاید یا پیدا میکنم!یعنی ابدا از آن آدمها نیستم که خوش بین در سطح تیم ملی باشم و بگم و بخندم و آنقدرها هم بدبین نیستم که آدمها را از دنیا سیر کنم! ولی خب واقع بینی ام گاهی تلخ است! ولی وقتی بهانه ای برای زندگی پیدا کنم ،قندی توی دلم آب بشود و...و خوشحال, واقعی باشم خوشحالی ام را و شادی ام را انتقال میدهم و اهل شوخی و بگو و بخند هم میشوم!

12- زبان تیزی ندارم! یعنی بیشتر سعی میکنم نداشته باشم هرچند تیکه میاندازم ولی سعی میکنم زبانم تلخ و تیز نباشد چون قطعا هنر نمیباشد!

13- تقریبا آدم, جدی حساب میشوم! با دوستان, صمیمی خیلی نزدیکم ولی طوری رفتار کرده و میکنم که آدمها حسابم میکنند خیلی به خودشان اجازه ی شوخی و وارد شدن به حریمم را نمیدهند! مواظب حرفها و رفتارشان هستند!

14- وقتی از کسی ناراحتم شاید در نگاه اول و مرحله ی اول چیزی نگویم و به روی خودم نیاورم !ولی یکدفعه شاید منفجر شوم ! و یا بالاخره زمانی هرچند دیر به رویشان بیاورم! (هرچند که میدانم باید همان وقت گفت و ناراحتی را تا زمانی حمل نکرد و...)

15- حوصله ی نق زدن ها و غرزدن ها وانرژی های منفی و آیه های یاس خواندنهای آدمها را ندارم! سعی میکنم موضوع را عوض کنم یا بیخیال به چیز دیگری فکر کنم! و یا محیط را ترک!


16- گاهی حس های اولیه که با ادم ها دارم یعنی در همان نگاه یا کلام اول انرژی اش را دریافت میکنم و شروع میکنم به برخورد طبق همان حسم ! این حسم تا به حال خیلی خیلی خیلی کم شده است که اشتباه باشد تقریبا نزدیک به صفر !(هرچند که گاهی سعی کرده ام براساس آن حس قضاوت و یا رفتار نکنم ولی درستی اش من را تغییر نداده و یا خیلی کم)

17- آدم, خیلی رُکی نیستم ! ولی نمیگذارم خیلی حرفها از تو مرا بخورند و آزارم دهند!سعی میکنم کمتر پشت سر کسی حرف بزنم!

18- خیلی آدم, مشکل پسندی نیستم ! گاهی ساده ترین چیزها میتواند مجذوبم کند و گاهی نه!ولی سلیقه ام معمول است! اهل چیزهای عجیب غریب و اجق وجق نیستم! نه اهل, ژنده پوشی ام نه مد و نه اهل مارک!(از دید من مارک بلاهت است و در حال حاضر و درعصر حاضر به هیچ وجه نماد کیفیت و تشخص نیست صرفا نشان, بلاهت آدمهایی است که سعی میکنند از این طریق احساس وجود کنند.

19- درحال حاضر با روحیه ای که دارم و ...رنگهای تیره میپوشم بیشتر مقنعه سرمیکنم بیشتر رنگهای  سورمه ای و... را ترجیح میدهم!ولی وقتی خوشحال باشم حتی رنگی ترین شالها و روسری ها و لباس ها را میپوشم و میشوم اهل , تنوع!

20- آدم بی تفاوتی به هیچ وجه نیستم!هرچند سعی به بودنش برای نجان حال خودم دارم! ولی معترضم هرچند که شاید فعال و کنشگر آنچنانی نباشم شاید به دلیل همان محافظه کاری و ترس درونی! و به شدت از آدمهای خنثی ، الکی خوش،بیتفاوت ، خود را به خریت زدن و ...بدم میاید!

21- به هیچ وجه در هیچ زمانی اهل پاچه خواری ، تملق از کوچکترین تا بزرگترین توعش نبوده ام! اهل پارتی بازی و...به شدت از آدمهای خودشیرین و چابلوس و متقلب و اهل پارتی و...بدم میاید به شدت!

22- خیلی کم دروغ میگویم ولی خب گاهی حتما گفته ام و حتما میگویم شاید به دلیل دردسرهایی که ممکن است راست گویی داشته باشم! ولی مجددا به شدت از آدمهای دروغگویی که به هر بهانه ای به دروغ متوسل میشوند متنفرم!

23- اعتماد به نفس خیلی خیلی زیادی ندارم !معمولی است گاهی کم ولی اصلا از آنها نیستم که جرئت و توان "نه" گفتن نداشته باشم ! بارها نه گفته ام و میگویم! خلاصه خودم را به زحمت زیادی برای آدمهای ناشناخته نمیاندازم!

24- مهربان و بیش از حد مهربان و دلسوز برای کسانی که دوستم هستند و نزدیک و صمیمی و...

25- پیاده روی رو دوست دارم! خیلی خیلی زیاد به رانندگی ترجیح میدهم! از وسایل نقلیه عمومی هم گاهی استفاده میکنم بیشتر تاکسی .

26- خیلی از حس ها رو تجربه کردم از معمولی ترین ها تا عالی ترین ها! و تقریبا حس تجربه نشده ای ندارم!

27- سفر رو دوست دارم هرچند با جمعی صمیمی ولی خب به تنهایی هم دوست دارم! واز دیدن جاهای بکر و ...لذت میبرم و دوست ندارم یک جا رو چندبار تجربه کنم به جز شمال یا گاهی طبیعت های بکر و بارانی و...

28- بارون رو خیلی خیلی دوست دارم! از بوی خاک نم خورده تا زیر بارون رگباری بی چتر رفتن ...هرچند آفتاب را هم ...

29- ورزش خیلی دوست ندارم! همین پیاده روی و تنیس و شطرنج و...البته دوست دارم سوارکاری رو امتحان کنم و شاید بالن سواری و...

30- به راحتی اگر تصمیم به ترک چیزی بگیرم ترک میکنم ! از کنارگذاشتن فکر و عادت گرفته تا ... خیلی زود با شرایط کنار میام و سازگار میشوم.

31- خیلی اهل خریددیوانه وار نیستم اصلا خسیس نیستم ولی طبق همان عادت تیری ها مقتصدم خلاصه ممکن است یک چیز معمولی را نخرم ولی اگر دلم برود پای چیزی شاید با وجود گران بودنش(البته در حد معقول) آن را بخرم! ولی خب خرید خیلی چیزهای کوچک هم شادم میکند!(در سطح اجیل وجیل و عروسک و کاغذ کادو حتی)(یعنی همچین آدم , قانعی هستم من:)

32- اصلا اهل کلاس گذاشتن و ژست های بیهوده نیستم! از حرف زدن تا آداب اجتماعی!

33- اهل خودسانسوری نیستم هرچند که خیلی رعایت افراد و شرایط رو میکنم!

34- یک کلام نیستم ولی خب زود قانع نمیشوم و از انتقاد خیلی خوشم نمیاید!

35- اینطوری نیست که فقط بگویم آژانس ! یا فقط هواپیما یا فقط فلان چیز! راه میایم با خیلی چیزها !واقعا سادگی رو دوست دارم ! البته طرفدار آرامش هستم ولی نه آرامش هایی که رسما تنبلی میاورد و...

36- به جزییات توجه میکنم ولی توش نمیمونم توش گیر نمیکنم!

37- وسواس های زائد ذهنی و...ندارم و یا خیلی کم!

38- کتاب خوندن رو دوست دارم ولی کتاب ,خوب را حتی اگر زیاد باشد ولی اصلا حوصله رمان و ...داستان های علمی/ تخیلی/ پلیسی /عشقی /زیادی تاریخی وزندگی نامه و...تقریبا اصلا دوست ندارم! شعرهای نه عرفانی نه شعرهای بی ربط و بی سر و ته و اینها را هم اصلا نمیخونم !
کتابهای اجتماعی روان شناختی رو ترجیح میدم ! و همین طور داستان کوتاه!
خیلی هم خوشم نمیاد پایان کتاب یا فیلم باز باشد و طبق سلیقه ی مخاطب تمام شود!

39- از انتظار متنفرم! حال به هر بهانه ای ! به شدت معتقدم انتظار از انتحار بدتر است! از بدقولی هم به شدت بیزام و خودم تقریبا خیلی زیاد سرقول و قرارم میمانم! آن تایمم!
40- از بردن و استفاده کردن لغات بیگانه انگلیسی و..بین صحبت های عادی و هرروزه هم خیلی بدم میاد! و خودم خیلی کم استفاده میکنم نمونه اش همین آن تایم بودن!
41- سعی میکنم از بحثهای بیهوده /سیاسی ، عقیدتی و ...دوری کنم اساسا قبلا این اشتباهات رو میکردم و الان خیلی کم.
42- آدم حسودی نیستم ولی گاهی حسادت هم میکنم ! غبطه هم میخورم ! حسرت و پشیمونی هم میدونم چیه و سعی میکنم همیشه با خودم کنار بیام که جای این حرفا توی ذهنم باز نشه!
43- از خیلی چیزها ممکن است ترسیده باشم گاهی خیلی کم از تاریکی خیلی خیلی کم از تنهایی از مریضی اطرافیان از خواب, بد از اتفاق بد ! از فیلم بد و ترسناک از آدمهای بد واز آینده و شکست ...
44- به شدت از قلیون کشیدن بدم میاد به شدت از دیدن و کشیدن دختر و پسر و...
45- خیلی اهل تلفنی حرف زدن و کلا حرف زدن نیستم /اهل تعارف نیستم مخصوصا تعارفهای الکی .../
46- بیشتر شنونده هستم وخیلی خیلی کم گوینده!
47- اینطور نیست که از تغییر مو و ابرو و ...دچار افسردگی شوم و بگویم وای چه رنگی یا بگویم چرا کوتاه کردم و...
راحت کنار میایم و ...
48- از نقاشی (نه هرنقاشی ای ،نه طبق الگو و قالب کشیدن)  خوشم میاید ، عاشق رنگم ورنگ بازی! اهل گاهی کارهای هنری و البته نه به طور دائم و با پشتکار! اهل چیدمان و دکوراسیون !  عاشق تغییرهای جزیی !اهل نوشتن ! اهل وبلاگ و وبلاگ خوانی! اهل عکس و عکس های آرشیوی و...اهل گاهی آشپزی و تزیین ! اهل مشاوره داده و به شدت علاقه مند به روان شناسی و ...
49- سعی کرده ام و میکنم از خیلی چیزها از چیزهای کوچک دوست داشتنی از حال لذت ببرم و شاید در این نبرد گاهی موفق بودم و گاهی ...
50- درس خوندن رو در حال حاضر اصلا دیگه دوست ندارم ادامه بدم و یک مشکل دیگری که به شدت دارم این است که برای احساس رضایتم باید احساس مفید بودن بکنم مفید برای دیگران و این حس به شدت و به شدت ضربه پذیرم کرده است!
51- اتاق , بی پنجره و یا با پنجره ی بسته رو اصلا نمیتونم تحمل کنم و به شدت از گرما فراری ام با اینکه دختر تابستانم!
52- گاهی برنامه ریزی رو خیلی دوست دارم واساسا توانایی زیادی در این زمینه دارم ولی خب گاهی دست و پا گیر میشود!
53- خیلی اهل رویا بافی و تخیل و اینها نیستم ولی خب ...
54- از کارهای طبق الگو از کارهای تقلیدی و از کار هنری گرفته تا مقاله نوشتن را طبق همان الگو رو اصلا دوست ندارم. 

55-سعی میکنم متعصب و جزم اندیش نباشم ولی سر اعتقادات سیاسی ام با کمتر کسی راه میایم! 

۵۶-راستی از امتحان و آزمون و تست و هرکوفت دیگری مخصوصا اگر بیهوا باشد متنفرم!

 

خیلی خیلی نوشتم ولی خب اعتراف است دیگر! 

 

هرکس دوست داره بازی کنه! برای خودشناسی خوب تمرینی است!

دروغی///

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

راههای شادبودن.

به گزارش جوان پارسی به نقل از برنا : خـوشحالی یک وضعیت خاص ذهـنـی اسـت. هـر فـردی در زنـدگی خـود روزهـایی را تجربه کرده که برایش خوشایند نبوده است. اما ناخرسندی مزمن می‌تواند سلامتی، شغل و روابط شما را تحت تاثیر قرار دهد. بـه خـوشـحال بـودن فـکر کـنـیــد تا احساس و ظاهر بهتری بدست آورید. دراین قسمت نکته‌های وجود دارند که شما را در این کار کمک می‌کند.

1 - خوش بین باشید بـه زنـدگی با دیـدی مثـبـت نگـاه کـنـید تـا خـود را بـه دلیل احساس انرژی و خوشحالی بسیار زیادی کـه نصیبتان خواهـد شد، متعجب سازید. بـه یاد داشته باشید که افراد شاد و مثبت بیشتر می‌توانند دیگران را مجذوب خود کنند. 
2 - دید وسیعی داشته باشید اجازه ندهید مسایل کوچک شما را آشفته کند. بـرای رسیـدن بـه هـدف خـود پـایدار و مـقاوم باشید. در ایـن راه بـا موانـعی مواجه خواهید شد؛ به سرانجام و پـاداش تلاشتان فکر کـرده و از ناخرسندی بخاطر مسایل کم اهمیت دوری کنید. 
3 - سپاسگزار باشید از دیگران قدردانی کنید. 
4 - از زندگی لذت ببرید به کارهایی مبادرت کنید که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برید.
5 - از جسم خود مراقبت کنید خوب بخورید و ورزش کنید. 
6 - برنامه های خود را تغییر دهید برنامه های روزانه خود را عوض کرده تا انرژی جـدیدی پیدا کنید. مرز مشخصی بین کار و تـفریح ایـجاد کنید. بـرای فـعالیت‌های ســرگرم کننده یا تفکر در محیطی آرام از خانه خارج شوید. 
7 - با مردم در تماس باشید آیا به‌خاطر می‌آورید زمانـی کـه یک دوست قدیمی به‌طور غیر منتظره با شما تماس گرفت چه احساسی داشتید؟ با افراد فامیل و یا دوستان قدیمی خود تماس گرفته و از حال آن‌ها باخبر شوید. 
8 - خلاق باشید روزنه‌ای برای انرژی خلاق خود بیابید. مهم نیست که چــقدر مشغله داشته باشید یا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بی‌حالی می‌کـنـیـد، اگـر زمـانی را برای انـجـام فـعـالیت‌های خلاق اختصاص دهید، احساسی شادتر و سالم تر خواهید کرد. 
9 - با کسی صحبت کنید یکی از دوستان خود را برای هم صحبتی و بیان احساسات و عقاید خود انتـخـاب کـنید. او در مـورد شما قضاوت نکرده و مشکلات شما را حل نخـواهد کرد. وی بـه حـرف‌هایـتـان گوش می‌دهد، چرا که می‌داند شما نیز همین کار را برایش انجام خواهید داد. 
10 - بخشنده باشید شاید زمان آن فرا رسیده باشد که کسـی یـا خودتان را به‌خاطر چیزی که اتفاق افتاده یا گفتـه شـده مـورد بـخشایـش قـرار دهــید. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذیرفته و فراموش کنید. بدانید که نمی‌توانید زمان را بـه عـقب برگردانید. شادمانی خود را با از یاد بردن نومیدی‌ها و شکست‌های گذشته دوباره بدست آورید. نگران نباشید، خوشحال باشید در دنـیای واقعی نمی‌توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم تا برای ما شادمانـی ایـجـاد کنند. خوشحالی حالتی از ذهن است که کاملا می‌تواند تحت کنترل شما باشد. محیط پیرامون خود را به گونه‌ای مهیا سازید که فرصت‌هایـی بـرای شناختن و لذت بردن از جنبه‌های مثبت و خوشایند زندگی را فراهم آورد. برای شاد بودن تلاش کنید.