به
کسی که میتواند «قربان صدقه»ی همه برود اعتماد ندارم. کسی که با همه یک جور حرف
میزند، که لحنش «خصوصیت» ندارد، مخصوص نمیشود، عوض نمیشود و رنگ نمیگیرد. به
کسی که همه برایش «عزیز دلم، یار خوشگلم» هستند باور ندارم. اینها که محافظهکارانه
همه را با هم دارند، با صد سرِ صد طیفِ مقابل و متضاد رفیق(؟)اند و فنجان چایشان
را با همه جور کاراکتری میتوانند شریک شوند؛ اینها در شایستهترین حس و حال،
رهگذرند. رفیق؟ دوست؟ دوست ندارم این کلمههای خوب را از حقیقت و معناشان تهی کنم.
کسی که دوست همه است، از نظر من دوست هیچ کس نیست. کسی که برای همه ماچ و مهر میفرستد،
از نظر من چه مهربان است وقتی که دروغ میگوید
همین
عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد
زمانی با حقیقت های ما افسانه
می ســــــــازد ...
فاضل نظری
آرامش می خواهید ؟
بزنید قید هر آدمی که شما را تمام و کمال نمی خواهد، نگذارید حالتان از بودنِ
آدمها بهم بخورد ، آدمها خودخواهند حواستان باشد شمارا واقعا بخواهند حالا نه قدر
خودشان کمی کمتر ،اما فقط کمی ، به تعداد آدمهای روی زمین خواستن وجود دارد و به
همان اندازه اندازه ی خواستن ، تعارف نکنید بپرسید تا کی و کجا شمارا می خواهد و
اصلا چرا می خواهد اگر دلیل نداشت اگر قصه بافت اگر از حرفهایش ترسیدید دل بکنید ،
دل کندن انقدرها بد نیست آدم را قوی میکند ، در مقابله با آدمها قید خواسته هایتان
را نزنید کمی جا به جا کنید اما حذف نه ، باور کنید انتهای بهترین انتخاب هم که
زمانش تا همیشه هم هست باز فقط خودتان برای خودتان می مانید ، در برخورد با آدمها
نه کر شوید نه کور و به گواه دلتان احترام بگذارید و دیدتان این باشد همه و همه و
همه بد هستند مگر خلافش ثابت شود