انتقاد از مردم

 

انتقـــــــــــام از مـــــــــــردم؟
--------------------------------
آنچه این روزها در کشورمان اتفاق می افتد، تأسف هر انسانی را بر می انگیزد. وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، به ویژه دراویش محترم گنابادی، تبعید زندانیان به مناطق بدآب و هوا مانند آنچه با دکتر سعید مدنی کردند، صدور احکام سنگین از سر کینه جویی مانند هفت سال حبس برای مریم شفیعی پور، ضرب و شتم منتقدان دلسوز کشور همچون محمد نوری زاد، تنها نمونه های شناخته شده تری است از آنچه در روزهای اخیر شاهدش بوده ایم. این در حالی است که فرا رسیدن موج جدید گرانی هایی که به علت کسری بودجه حاصل از بی بند و باری دولت های نهم و دهم پدید آمده، انتقادهای بی پایه نسبت به گفتگوهای هسته ای که حاصل سیاست های غلط هشت سال اخیر است، و احضارهای پیاپی وزرای دولت یازدهم به مجلس، صحنه سیاسی و اجتماعی کشور را مه آلودتر از همیشه ساخته است. به راستی این همه کارشکنی و خشونت ورزی با چه انگیزه ای صورت می گیرد؟

اگر نیت نهفته در پشت این اعمال و رفتار اقتدارگرایان این است که به رأی مردم در انتخابات اخیر، که بیش از هر چیز (به همراه میلیون ها نفر که در انتخابات شرکت نکردند) یک «نه» بزرگ بود به شیوه اداره مملکت طی سیاه ترین دوره ای که کشور به خود دیده، دهان کجی کرده باشند، چه ضرورتی برای این کارها وجود دارد در حالی که مردم ما پیش از این، و از جمله در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و حوادث پس از آن، بی اعتنایی مراکز پنهان و آشکار قدرت به آراء و خواست اکثریت را بارها به چشم دیده و با گوشت و خون و استخوان احساس کرده اند.

اگر قصد اقتداگرایان، محدود ساختن دائره تغییراتی است که دولت یازدهم بر اساس مطالبات مردم در پی تحقق آن است، اراده عمومی شهروندان صبور و نجیب ایران زمین برای تحول در وضعیت کنونی و ساختن کشوری آباد بر ویرانه ای که حاصل سیاست های مخرب دولتی که با شعار عدالت، ساده زیستی و پاکدستی، ثروت های ملی را به یغما برد و «بیت المال» را به «مال البیت» تبدیل کرد، استوارتر از آن است که هیچ دولتمردی را به عقب نشینی از مطالبات مشروع شان مجاز بداند.

اگر نمایش سیاست داغ و درفش برای اخلال در روند خروج ایران از انزوای بین المللی است، مگر این گونه اقدامات جز قطورتر ساختن پرونده حقوق بشری کشور و زمینه سازی برای بالا بردن هزینه ها در عرصه سیاست خارجی چه سودی در بر دارد؟ هزینه هایی که بار سنگین آن، سال هاست بر دوش مردم کوچه و بازارست و نه مسئولان غیرپاسخگویی که همواره در فضای گلخانه ای خود اسیر توهمات خوبشند.

ای کاش به جای نگرانی بابت فضای فرهنگی کشور، لختی درنگ می شد در کردار و رفتار سپاه، که از پاسداری از انقلاب به پاسداری از منافع خود گرویده، نیم نگاهی می شد به روزنامه کیهان و صدا و سیمایی که هم آبرو بر باد ده هستند و هم بی آبرو، تذکری داده می شد به روحانیت حکومتی که در شرایط سخت اقتصادی که مردم کوچه و بازار دست به گریبان تأمین نیازهای اولیه زندگی شان هستند هیچ محدودیتی برای بودجه خود را بر نمی تابد، و ترتیبی داده می شد که دستگاه های زیر نظر رهبری هم به شفافیت مالی در برابر دستگاه های حسابرسی و بازرسی کشور تن در می دادند. آقایان! از مردم انتقام نگیرید. اکثریت مردم، شیوه نگاه و عمل شما برای اداره کشور را نمی پسندند.
کلمه-سیدکاظم قمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد