ابراهیم نبوی(بی برنامگی)

مثلا بی برنامگی در حد یک مهد کودک قابل فهم است، یا مثلا اگر کتاب درسی دبستان دیر آماده شود، باز هم می شود درک کرد که چرا این اتفاق افتاده، یا مثلا حتی اگر جلسه توافق هسته ای ایران و اروپا به هم بخورد، باز هم می شود یک جوری توجیهش کرد. غلط است، ولی قابل فهم است. ولی مثلا اگر یکی مثل احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور سابق برای ملاقات با رئیس جمهور برزیل به آن کشور برود، ولی رئیس جمهور برزیل که برنامه اش تا یک سال و سه ماه دیگر معلوم است، اصولا در جریان نباشد، این دیگر قابل فهم نیست. البته نه اینکه هیچ کس نمی فهمد، منظورم این است که آدم باشعور و منطقی این را نمی فهمد که رئیس جمهوری برای دیدار از کشوری برود، ولی قبل از سفر اطلاع نداده باشد. حتی فرض کنیم یک سفر به عراق هم اگر ناهماهنگ باشد قابل فهم است. بالاخره عراق همسایه ماست و کلا هزار کیلومتر فاصله دو پایتخت است و می شود یک جوری این اشتباه را فهمید، ولی وقتی پنج نماینده مجلس، یک کاره پا می شوند و از تهران می کوبند و بیست ساعت می روند به آفریقای جنوبی که ماندلا را ببینند و بعد خبردار می شوند که مرحوم ماندلا یک ماه قبل فوت کرده، یا مثلا شورای دوستی مجالس ایران و آفریقای جنوبی یک دفعه خبردار می شود که هیات نمایندگی ایران در آفریقای جنوبی است، و مجلس آفریقای جنوبی هم اصولا روحش از چنین ملاقاتی خبر ندارد، این دیگر از اساس قابل فهم نیست. نه اینکه قابل انتظار نیست. در ایران و درباره دولت احمدی نژاد و مجلس کنونی هر چیزی ممکن است، ولی درک آن سخت است. آن وقت می بینی که مجلس کشور آفریقای جنوبی به این نمایندگان می گوید که « چون نمایندگان مجلس آفریقای جنوبی درگیر بودجه بوده اند و برنامه دارند تا هفت ماه و سه روز دیگر فرصت ملاقات با پنج نماینده مجلس ایران را ندارند.» همین می شود که نمایندگان اعزامی که فکر می کنند ملاقات با مجلس آفریقای جنوبی مثل حمله به سفارت انگلیس است که صبح تصمیم بگیری و ظهر بیت دستور بدهد و عصر بصورت خودجوش جوش بیاوری و کف کنی و خودکفا شوی و بروی بالای دیوار سفارت، از این خبرها نیست. البته نه اینکه نمایندگان خوداعزامی یعنی احمد سالک، لاله افتخاری، مرتضی حسینی، نصرالله پژمان و نماینده ساری در این سفر هیچ دستآوردی نداشتند، اینطورها هم نیست. این نمایندگان موفق شدند از پارک جنگلی آفریقای جنوبی که در آن تعدادی شیر زندگی می کنند بازدید کنند و مسئولان باغ وحش حاضر به فروش بلیط به این نمایندگان شدند. البته این نمایندگان با مسلمانان آفریقای جنوبی هم که خودشان از شیرهای متروگلدوین مایر هم شیرتر هستند، ملاقات کردند و این نمایندگان همچنین موفق شدند از دو خیابان ژوهانسبورگ عبور کنند و به یک رستوران هم بروند. حالا هی به من بگوئید برای چی دنبال لیاخوف می گردم. لیاخوووووووووف! بدو، توپت رو هم بیار.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد