شعر

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود ...
گاهی تمام حادثه از دست می رود !

گاهی همان کسی که دم از عقل می زند ...
در راه هوشیاری خود ، مست می رود ... !

گاهی غریبه ای ... که : به سختی به دل نشست ...
وقتی که قلبِ خون شده، بشکست ... می رود !

اول اگر چه با سخن از عشق آمده ... 
آخر ، خلاف آنچه که گفته ست ، می رود ... !

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای ...
وقتی میان طایفه ای پست می رود ... !

هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ ... 
بر ما ، هر آنچه لایقمان هست ... می رود !

گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند ...
وقتی غبار معرکه ، بنشست ... می رود ...!

اینجا یکی برای خودش حکم می دهد ...
آن دیگری همیشه ... به پیوست می رود !

این لحظه ها که قیمت ... قد کمان ماست ... !
تیری ست بی نشانه ... که از شصت می رود !

بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند ...
اما مسیر جاده به بن بست می رود ... !


افشین یداللهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد