برای این دل وامانده

 

 

 ﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ نفهمید

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـﺮ ﮐﺮﺩ...
ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
منت روزهایی را که از دست داده ای باید کشید
سردردهایی که با هیچ قرصی تمام نمیشد
فرسوده میشدی تا نا پخته ای پخته گردد
اما دریغ از گرد پیری که بر قامت خود ریخته ای
نباید بخشید...
کسی که کوه دردت شد
حتی یک آه هم نباید جا گذاشت و رفت  

 ز وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،  
کاری ندارم به جز راه رفتن!
راه می روم تا فراموش کنم.
راه می روم.
می گریزم.
دور می شوم.
دوست ام دیگر برنمی گردد،
اما من حالا
دونده دوی استقامت شده ام ...

شل سیلور استاین 

 

 

وقت های آشفتگی، بهترین کار نشستن و سکوت است. صحبت زیاد و بی قراری و به در و دیوار زدن های بیهوده، آشفتگی را بیش تر می کند و کارها را خراب تر...بارها و بارها نوشتن اینکه " برایم سخت نیست...برایم سخت نیست " یا یک صفحه کامل با خط خوانا و زیبا " حالا آماده ام با او روبرو شوم "...

" پری فراموشی __ فرشته احمدی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد