...

من هر وقت بخواهم می توانم دل بِکَنم و بروم. سالها روی احساساتم کار کردم تا وابسته ی هیچ کس و هیچ چیز نشوم. چون فهمیده ام تنها چیزی که توی این دنیا نمی شود روی آن حساب کرد آدم ها هستند. کافی ست بفهمند با رفتنشان یک چیزی توی زندگی تو کَم می شود. مطمئن باش لحظه ای صبر نمی کنند و می روند. آنهایی هم که بیشتر می گویند می مانند و می خواهند تو را به بودنشان مطمئن کنند، کمتر می شود رویشان حساب کرد و زودتر از همه می روند. همه مان این طور هستیم. کافی ست از حضوری مطمئن شویم. آن وقت است که این اطمینان مثل یک طناب می پیچد دور گردنمان و برای اینکه خفه نشویم طناب را پاره می کنیم تا هر چه زودتر از شرش خلاص شویم.

(بریده ای از رُمان ساعت ویرانی.)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد