تجرد و تاهل امین بزرگیان

گزارش فریبنده اى اینروزها دست به دست شد درباره زندگى مجردى و متأهلى. اینکه مجردها خوشبخت ترند.
-نتیجه تحقیق این بوده است که مجردها احساس خوشبختى بیشترى مى کنند- اینکه مى توان این تحقیق را در جاى دیگرى انجام داد و به نتایج متفاوتى رسید را البته این دست تحقیقات بازارىِ جامعه شناختى نمى گویند- .
عجیب نیست که مجردها احساس خوشبختى بیشترى در نظام جدید اجتماعى مى کنند. روشن است که توحش اقتصاد بر یک نفر بیرون از مسولیت هاى خانوادگى خیلى کمتر از بر یک نفر در خانواده است. به همین دل...یل ساده اما مهم و پوشیده نگه داشته شده، مجردها احساس خوشبختى بیشترى مى کنند. همه این آسمون ریسمون بافتن هاى پروژه هاى خوشبختى و موفقیت براى این است که این توحش واقعى را بپوشانند. موضوع این است که حساسیت ها نسبت به امور مقدس مثل تشکیل خانواده در نسبت با نقش شان در منطق بازار تعریف مى شود. مثلاً زندگى مجردى هم مى تواند کاملاً به نفع بازار باشد پس تبلیغ شود.
فرهنگ رسمى، خانواده را تبلیغ مى کند اما از آنهایی که بر خلاف فرهنگ رسمى عمل کرده اند هم نمى گذرد. بازار، تنها محصولات ویترین اش را در جهت انتخاب مشترى، تغییر مى دهد. مثلاً با انواع و اقسام توانایی هایش، تمام تلاشش را مى کند که از فقدان شریک جنسى در وضعیت مجردى به نفع خود بهره بگیرد و کاسبى کند. حتما مى دانید که صنعت پورنوگرافى و سکس از رونق یافته ترین مکانیزم هاى اقتصادى اند. بازار، فقدان خانواده، یعنى همان ارزش زدایی از امور مقدس جعلى مثل خانواده را به انگیزه اى براى کار بیشتر و درآمد بیشتر تبدیل مى کند. چیزى به نفع خودش؛براى خریدن سکس از پورنو گرفته تا لباس و وسایل آرایشى و غیره.

-خانواده یک برساخته اجتماعى است. چیزى است که در عین اینکه افسانه است، در تک تک افراد درونى وذاتى شده است. درواقع یک ترانساندانتال به معناى کانتى کلمه است با این تفاوت که حقیقتاً متعالى از افراد نیست، اما متعالى جلوه مى کند. در این وضعیت خانواده به عنوان مقوله اجتماعى عینى، زیرساخت خانواده به عنوان مقوله اى فکرى است که بازنمودهاى متفاوتى دارد مثلا ازدواج .
این نکته را با الهام از بوردیو گفتم که بگم حمله به خانواده به عنوان امر عینى، لزوما مقوله فکرى آن را از بین نمى برد. فرد مى تواند مجرد باشد اما تا عناق در گندو کثافت نظام سلطه خانواده فرو رفته باشد. ستمى که در روابط غیر ازدواج در جامعه اى مثل ما گزارشِ نه رسمى که شفاهى مى شود چیزى دست کم از ستم خانوادگى ندارد. گویا الگوى هرنوع ارتباطى همان الگوى خانواده کلاسیک است هرچند که جهان مادى این روابط تغییر کرده باشد. چه بسیار جفت هاى مجردى که .... .
حساسیت اصلى باید بر سر کانسپت خانواده باشد. کارى که متأهل ها و مجردها باید باهم بکنند حمله فکرى و پراتیک بر انواع مختلف ستم از سوى نزدیکان است. ستم هایى که محصول رفاقت ها و نزدیکى هاست و نه دورى ها و دشمنى ها.

اینجور تحقیقات را خیلى جدى نگیرید.

پى نوشت:
١. دورکیم اولین بار نشان داد که آمار خودکشى در بین متاهل ها کمتر است. همچنان هم این نتیجه با ضرایب مختلف در نتایج تحقیقات تکرار مى شود. خنده دار است اگر کسى بخواهد از این براى اثبات بهتر بودن زندگى تأهلى استفاده کند. آمار به تنهایى راوى هیچ چیزى نیستند. 
 
 
 
هیپی ها استثنای بزرگی بر این قاعده هستند پول درنمی اورند چون دوست دارند در خیابان بخوابند و البته اینجا به عنوان یک سبک زندگی کاملن پذیرفته شده است. همین چند روز قبل در سانتا کروز یکیشان به شدت توجه مرا جلب کرد با تکه کاغذی به این مضمون در دست که به نظرم شعری بسیار زیبا بود:

need money to leave
در حالی که بقیه جماعت پول می خواهندکه زندگی کنند (live(یکجا نشین شوند و ازدواج از جهاتی نوعی یکجا نشینی را موجب می شود .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد