پیج روزنوشته های من.

بگذار برایت بگویم آدمی که یکهو از جایش بلند میشود، یکهو در را باز میکند راهیت میکند خسته است، خسته از رابطه ایی که حکم دندان لق را دارد. راستی میدانی حکم دندان لق چیست؟ دندان که لق شد باید بکنی و بندازیش دور، نه ناله کن نه سینه بزن نه زجه، فقط بکن و بندازش دور...بعضی آدم ها، بعضی دوستی ها بعضی روابط تاریخ انقضا دارند، وقتش که رسید باید بگذاری و بگذری که بعضی آدم ها ارزش بدرقه هم ندارد حتی به اندازه گرفتن یک قرآن بالای سر یا ریختن یک کاسه آب پشت سر، فقط باید بگذاری و بگذاری و بگویی عزیزم شنیده ایی از قدیم گفتند برای کسی بمیر که برایت تب کند به اندازه کافی برایت تب کرده ام نوبتی هم باشد نوبت توست که بروی و بمیری...

شعر

با من از گذشته ها نگو!
گذشته ها رفته اند، مرده اند. گذشته ها هیچ شدند.
ای یار! ای بی نقطه ترین یار!
من با تمام فردا ها نشسته ام، چای خورده ام، شعر خوانده ام.
من تمام فردا ها را در آغوش کشیده ام، خندیده ام، اشک ریخته ام....
با من از گذشته ها نگو!
من برای تمام صبح های فردا ها نان خریده ام، خستگی هایم را ناز کرده ام، روی زانوهایشان نشسته ام...من تمام فردا ها را بوسیده ام.
ای یار! ای بی نقطه ترین یار!
با من از گذشته ها نگو!
فردا ها را برای تو جارو کرده ام،آب ریخته ام کوچه اش را...

تیتر1

" سیلی به صورت ِ دختران ِ نخست‌وزیرِ امام. " تیتر ِ فاجعه‌ای بود که چند روز پیش وبسایت کلمه برای انتشار خبر ضرب و شتم نرگس و زهرا موسوی در مقابل پدر و مادرشان به کار برد. می‌گویم فاجعه به این دلیل که در این ترکیب اضافی، سایه سنگین دو مرد بر سر دو زن سنگینی می‌کند، نخست‌وزیر امام (پدر نرگس و زهرا، میرحسین موسوی) و خود امام (روح‌الله خمینی). این ترکیب اضافی به زعم خودش از وقوع 'فاجعه‌ای' خبر می‌دهد که فجیع بودنش نه به خاطر ضرب و شتم دو زن، بلکه به خاطر نسبت آن‌ها با قدرت و ساختار مردانه‌ایست که ظاهرا قرار است به وضعیت و موقعیت آن‌ دو زن معنا دهد. گویی بزرگی فاجعه‌ از نظر کسی یا کسانی که این تیتر را انتخاب کرده‌اند، به دلیل این نسبت‌های نسبی و سببی بوده است. کوچکترین نامی از نرگس و زهرا در این تیتر برده نشده است. نرگس موسوی، در صفحه فیس‌بوک خودش، آن هم با اسم مستعار خبر را منتشر کرد و ساعتی بعد هویتش تحت سایه دو نام محو شد. این اولین بار نیست که چنین اتفاقی می‌افتد، آخرین بار هم نخواهد بود. خوشمان بیاید یا نیاید، خیلی از همین ماها ه...م دم به دم چنین تیترهایی می‌دهیم و در بازتولیدشان موثریم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که سربداران اسلام و انقلاب، از خلخال پای زن یهودی گرفته تا پهلوی شکسته یاس کبود و همسر علی و دختر محمد و نور چشمی نخست وزیر و غیره و ذلک برای گرم کردن مجلس روضه‌خوانی استفاده کردند تا عمق فاجعه را به سمع و نظر ملت برسانند. تیتر وبسایت کلمه هم گل سرسبد همه این‌ها بود که مثلا تلاش کرد با برقراری آن نسبت‌های نسبی و سببی عمق فاجعه را معلوم کند در حالی که عمق فاجعه آن‌جاست که در چنین مواقعی، زنان محذوفان همیشگی‌اند. چه به قدرت وصل و مربوط باشند چه نباشند. نرگس و زهرا موسوی همان قدر در چنین تیترهایی محذوفند که زنان زندانی گمنام و حتی شناخته شده‌ای که نسبتی با هیچ سیاستمدار قدرتمندی هم نداشته‌اند و دقیقا به همین شکل، مورد تعرض قرار می‌گیرند و هیچ وبسایتی از مورد آزار قرار گرفتنشان تیتر نمی‌سازد. این وسط انگار، نگرانی از متزلزل شدن وضعیت نخست‌وزیر امام و از آن مهم‌تر و حیاتی‌تر خود امام و انقلاب بیشتر است تا رنجی که یک زن جدای از ارتباطات فامیلی‌اش، می‌برد. در این تیتر اول امام است که قربانیست، بعد نخست‌وزیر امام و بعد آن دختران و این دقیقا خودِ فاجعه است. 

 

فاطمه شمس