اهداف زندگی

میخوام به مرور از اهداف زندگی بنویسم! خودمم نمیدونم به کجا میرسم! ایشاا...اصلا به جایی برسم! 

یکی میگفت  

۱)خدا باهات حال کرده افریدت! دیگه کار به بقیه ش نداشته باش! 

۲)(نهج‏البلاغه، نامه 55: «فانّ الله سبحانه قد جعل الدنیا لما بعدها و ابتلی فیها اهلها لیعلم ایّهم احسن عملاً»). خداوند انسان را در این دنیا آفریدتا انسان بتواند به کمال لایق و شایسته خود دست یابد.
۳)لذا تسلیم در برابر خدا و پیروی از هدایت‏های دینی یقینا می‏تواند انسان را در همه زوایای وجودیش به کمال برساند. پیروی کامل از خدا، که همان بندگی است، در قرآن به عنوان هدف آفرینش انسان معرفی شده است. «و ماخلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون : و جن و انس را جز برای بندگی نیافریدم» (ذاریات / 56).
۴) کسب آمادگی برای زندگی جاوید اخروی است. دنیا محل تجارت، (نهج‏البلاغه، کلمات قصار، 131، الدنیا... مسجد احباء الله ومصلی ملائکه الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله) 

۵)هدف از زندگی انسان بازگشت به سوی خدا و لقاء الله است و راه و طریق آن بندگی او است باید دانست که از یک سو فرصت اندک است و راه بسی سخت و دشوار. پس باید در کسب معرفت و تحصیل فضائل اخلاقی و اطاعت و بندگی تمام تلاش را مبذول داشت. از سوی دیگر از لغزشها و خطاها ناامید نشد که خدای رحمان بخشنده و مهربان است و راه توبه را تا آخرین لحظات برای انسان بازگذاشته است.
۶)هدف انسانها از زندگی"بهزیستیه". 

۷)هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این، عبارت است از حرکت و صعود و بازگشت به سوی خداوند و به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و کمالات از دست رفته، محدود شده و زیر حجاب قرار گرفته خود را باز یابد و به حقیقت اصلی خود نایل آید. 

۸)از طرفی ، ا فلاطون عشق را به عنوان یکی از مهمترین راههای معنا دار کردن زندگی می داند. از نظر او، عشق دیدن زیبایی هاست که اگر انسان این زیبایی ها را بتواند ببیند زندگی خود را معنادار ساخته است. 

۹)تنها زمانی  می توانیم خوب زندگی کنیم که به همانند دیگران که نیازهای ما را تامین می کنند ما هم خود را نسبت به بر آورده کردن نیازهای آنان مرتبط و متعهد بدانیم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد