• در زمان امام حسین چه عوض شده بود که امام حسین قیام کرد؟ مردم نماز نمی خواندند؟ روزه نمی گرفتند؟ مساجد از رونق افتاده بود؟ هیچکدام از اینها نبود. جامعه، جام...

عده ای بود که ظواهرش، ظواهر اسلامی بود. البته در هر جامعه ای انسانهای غیرپایبند به موازین و مناسک و عبادات و اوامر و نواهی الهی هستند و در زمان خود پیامبر هم بود. حالا یک زمان هایی بیشتر و یک زمان هایی کمتر بوده، اما روح حاکم بر جامعه و بروز و ظهور وجهه حیات اجتماعی، دینداری، مسلمانی، نماز، روزه، زکات و ظواهر و مظاهر اسلامی بود و اینها که خیلی عوض نشده بود. چه عوض شده بود که موجب شد امام حسین قیام بکند و این عزیزترین جان هستی در زمان خودش قربانی آن حادثه ای بشود که پیش آمده بود؟ آنچه تغییر کرده بود، وجهه حکومت اسلامی بود، اسلام بر نیفتاده بود، حکومت هم غیراسلامی نبود و حاکم هم خود را جانشین پیامبر و مجری احکام اسلام، مدافع اسلام و مدافع مرزهای جامعه اسلامی میدانست، ولی وجهه و محتوای این حکومت عوض شده بود. حکومت اسلامی وجهه مشخص و بارزی داشت که هر سه وجهه از زمان امویان تغییر کرده بود؛ یک وجهه اینکه بنیاد حکومت فضیلت باشد؛ همان فضیلت هایی که باید به آن ایمان بیاوریم و بر اساس آن عمل بکنیم تا حیات طیبه داشته باشیم، نه زور و زر و تزویر و دروغ.
دوم، در جامعه مطلوب اسلامی ملاک و مناط رابطه میان اجزای جامعه عدالت باشد، فضیلت، بنیاد حکومت و عدالت مبنای نظم اجتماعی باشد. سوم، میان حکومتگران و حکومت شوندگان تفاوتی نباشد؛ یعنی حکومت، امتیاز و آقایی برجامعه نباشد، بلکه به تعبیر امام امیرالمؤمنین حکومت مطلوب اسلامی این است که ضعیف ترین انسان در درون این حکومت، بدون لکنت زبان و ترس، بتواند از حکومت بازخواست کند و اعتراض خودش را به حکومت بگوید.
ما امروز در دنیایی هستیم که این شعارها داده میشود و در عمل هم پیاده نمیشود و ما در صدر اسلام، هم شعارش را داشتیم و هم پیاده شد. امام علی بن ابیطالب در اوج قدرت دنیایی به مردم می گوید: شما بر گردن من حق دارید و می توانید از من سؤال بکنید و من جامعه ای می خواهم که در آن یک انسان به سبب ظلمی که به او شده، بدون لکنت زبان در مقابل حکومت سخن بگوید و نظرش را بیان کند؛ این یعنی مسئول بودن این حکومتِ فضیلت بنیاد و حکومت خواستار و پاسدار عدالت در جامعه در مقابل مردم.
یکی از مشکلاتی که در جامعه اسلامی بعد از دوران امیرالمؤمنین پیش آمد، این بود که مبنای حکومت قدرت شد و حکومت هیچگونه تکلیفی در مقابل مردم نداشت. آنچه از مردم می خواست، اطاعت بود و هر کاری هم می خواست می کرد و خود را نماینده خدا می دانست و به هیچ کس هم حق نمی داد که در مقابل او اعتراض کند. حتی بزرگترین اسلام شناس و خداشناس و مظهر فضایل انسانی و اسلامی، یعنی اباعبدالله به جرم خروج علیه حکومت الهی مورد تهاجم قرار گرفت و شهید شد. علاوه بر مسئولیتی که حاکم اسلامی در برابر خدا دارد، شهید شد و همان نشانه فضیلت بنیادی اوست؛ مسئولیت در برابر مردم؛ یعنی حکومت برای مردم نه بر مردم، حکومت برای رشد مردم و باورکردن مردم نه تحمیل یکجانبه بر مردم، فضیلت بنیاد بودن حکومت، عدالت بنیاد بودن جامعه اسلامی، برابربودن حاکمان و حکومت شوندگان و اینکه انسانها احساس شخصیت بکنند، بتوانند حرفشان را بزنند، بتوانند اعتراض بکنند، بازخواست بکنند و جامعه به این صورت رشد معنوی و مادی پیدا بکند، هر سه قسمت از زمان امویان از بین رفت و یک خودکامگی مبتنی بر زور و خشونت به نام اسلام بر جامعه اسلامی تحمیل شد و اباعبدالله در این موقعیت قیام کرد. گرچه اباعبدالله شکست خورد و خودش و یارانش شهید شدند و نتوانست آنچه را که میخواست و میگفت، در حیات خودش پیاده کند، اما کار بزرگتری کرد؛ اسلام امام حسین در تاریخ و در ذهن حقیقت طلبان و در وجدان انسانهای خیرخواه، در مقابل اسلام تحریف شده، اسلامی که مبتنی بر زور بود، اسلامی که تأمین کننده منافع جریانات و گروههای خاصی بود، پیروز شد و اسلامی که به ظاهر حاکم بود، شکست خورد.
قیام امام حسین سبب رسواشدن آن نوع حکومت و الگو نشان دادنِ این نوع بینش و حکومت شد و در تاریخ پیروز و ماندگار شد و معلوم شد که اسلام امام حسین، اسلام پیامبر، اسلام امامان و اسلام خیرخواهان چه بوده و در مقابلش چه مستقر شده است. ابا عبدالله در این موقعیت حساس به جایی رسید که باید جانبازی کند؛ یعنی جان عزیز اباعبدالله از دست برود، ولی یک چیز در تاریخ ثبت بشود و آن اینکه آنچه پیدا شده انحراف است و آنچه باید باشد، همان است که امام حسین بیانگر اوست و این پیروز شد. اباعبدالله پیروز شد، اگر قیام اباعبدالله نبود، قطعا همان اسلامی که در زمان امویان بود، در تاریخ به نام اسلام واقعی ثبت شده بود و طبعا جامعه بشری نسبت به این اسلام نفرت داشت، دفع میشد و مثل خیلی از ادیان و خیلی از جریاناتی که در آغاز کار، هم انسانی و انقلابی و حتی الهی بودند، ولی در اثر تحریف از صحنه خارج شدند، خارج شده بود یا یک صورت تحریف شده ای که دلهای بیدار و هوشیار و آگاه به طرف آن نمی رفت، از آن باقی میماند. در تاریخ اسلام، دو اسلام در مقابل هم صف کشیدند و همواره دلهای حقیقت جویان به نام و یاد اسلامی که با نام مقدس امام حسین و ائمه اطهار و مجاهدان و بزرگان آمیخته است، تپیده است.امام حسین در تاریخ محفوظ مانده و حقیقت را حفظ کرده است.
[بخشی از سخنرانی سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از ایثارگران ،در حسینیه جماران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد