؟

چه زندگی ای؟ 

 

ناشکری نمیکنم ولی خستم نه سفری نه عشقی نه امیدی نه اینده ای نه کاری نه رشته ای دوست داشتنی هیچچی  

 

تاحالش هم خیلی شانس اوردم نمردم ! 

روی هوا دارم زندگی میکنم ... 

خاک تو سر کسی کنن که این نوع زندگی رو گذاشت رو دامن ما! 

درس نمره امتحان استرس مهمونی و سفر و جشن و ...که همه هیچچی ! 

اینقدرها که دیگه از مهمونم متنفرم! 

دلم تنهایی و سفر میخواد زندگی دلی میخواد! 

با این فامیل گ/هی که ما داریم هیچچی نصیبمون نشد جز سنت درس خوندن و خرزدن و همه چیز رو فدایی درس کردن ! 

هیچ فایده ای که برای ما نداشتن خوب این سنت ناحسنه رو ول دادن تو جزجز زندگیه ما! 

تو روح خودشون و بچه هاشون و خارج رفتنشون ... 

 

*مامانم میگه ول کن این چیزا رو منظورش شرکت در همایشه مگه تو درس نداری؟؟ 

بهش میگم خب اینم درسه !چرا نمیفهمی رزومه یعنی چی؟ 

اونوقت میشینه میگه نه تو پشتکار نداری!! 

اونوقت به خاطر نیم نمره میگه برو اعتراض بده وو اینا میگه به استاده بگو ازت نمیگذرم بعدش میگه نه من کی اصلا واسم نمره مهم بوده؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد