چه بگویم؟

گاهی میروم وبلاگ پیچ و مهره ای که عاشق همند اولش خوشم میاید بعدش کمی برمیگردم ارشیوشان را نگاه میکنم خیلی خوشم نمیاد از حرکاتشون .... 

گاهی سراغ دست نوشته ی مادرهایی میروم که حال میکنند با بچه هاشان .... 

گاهی سراغ مادرهایی میروم که عکس میاندازند و هی دمادقیقه ذوق قیافه ی نداشته ی بچه هایشان را میکنند و لوس بازی ها و بد حرف زدن های بچه هاشان را بامزه تلقی میکنند و تمام هویت خود را پنهان میکنند در مثلا مادر یا مامان فلان ادم ... 

بعضی ها میشوند کارمند فسیل یا زن تنها یا پسر دلتنگ یا هزار چیز دیگر که با ان کسب هویت میکنند مثل نوشته ی پزشک یا کارمند یا ...خلاصه انگار چیزی برای عرضه این وسط نیست جز شغل و نقشهایشان ... 

گاهی میروم وبلاگ زنی که تازه طلاق گرفته و نزدیک نیم ملیون کامنت گذار دارد و کلی ادم باهم انلاینند گاهی وبلاگ زنی که از قوم شوهر میگوید و طلاق و وبلاگ دیگرم که همه اش شده است شعرهای فلانی و وبگذر هم نشانش میدهد ... 

میگذرد دیگر 

با دوستی که فقط درد و مریضی اش را اس میکند و خوشی ها را با کس دیگر قسمت و دوستی دیگر که حالا جزوه میخواهد و....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد