عکس روی دستکتابم یک زنی است که دارد با موهایی مثل من در مزرعه ای پر از گل زرد رد میشود بعد الان زنی است لاغر که نیم متر با یه پارچه ی بلند رنگارنگ بالا پریده است دلم میخواست جای هردویشان یا یکیشان باشم حداقل!
این قالبو دوس دارم هرچند دوس داشتم شادتر و روشن تر باشه ولی فعلا همین که همه چیز رو سرجای خودش نگه میداره خوبه چقدر امشب قالب کارتونی/فانتزی/دخترانه/ولنتاین/عاشقانه /معمولی...دیدم دیگه حالم از هرچی لگو هست بهم میخوره:(
خیلی گشتم فقط یکم به دلخواهم نزدیک شدم مثل ارزوهام میمونه نمیدونم چی میخوام میگردم بعد انگار هرچی نزدیک بشم بیشتر به دلم میشینه ارزوی خاصی هم ندارم انگار