۱- فرزندم هیچکس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن!
2- با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش!
3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!
4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار!
5- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن!
6- در مقابل پیش آمدها شکیبا باش !
7- از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش!
8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن!
9- در راه رفتن میانه رو باش!
10- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!
11- از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس!
12- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن!
13- سخن به اندازه بگو!
14- حق دیگران را به خوبی اداء کن!
15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!
16- به هنگام سختی دوست را آزمایش کن!
17- با سود و زیان دوست را امتحان کن!
18- با بدان و جاهلان همنشینی مکن!
19- با اندیشمندان و عالمان همراه باش!
20- در کسب و کار نیک جدّی باش!
لطفا بقیه را در ادامه مطلب بخوانید...
21- بر کوتاه فکران و ضعیفان اعتماد مکن!
22- با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن!
23- سخن سنجیدۀهمراه با دلیل را بیان کن!
24- روزهای جوانی را غنیمت بدان!
25- هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش!
26- یاران و آشنایان را احترام کن!
27- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!
28- وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار!
29- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!
30- کمتر از درآمدی که داری خرج کن!
31- در همۀامور میانه رو باش!
32- گذشت و جوانمردی را پیشه کن!
33- هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش!
34- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!
35- بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن!
36- هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن!
37- فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز!
38- سوارکاری و تیراندازی و ... را فراگیر!
39- در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن!
40- با هر کس به اندازۀدرک او سخن بگو!
41- به هنگام سخن متین و آرام باش!
42- به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده!
43- آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند!
44- هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده!
45- نا آموخته استادی مکن!
46- با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار!
47- چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش!
48- از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش!
49- هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده!
50- کار ناکره را کرده خود مدان!
51- کار امروز را به فردا مینداز!
52- با بزرگتر از خود مزاح مکن!
53- با بزرگان سخن طولانی مگو!
54- کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند!
55- محتاجان را از مال خود محروم مگردان!
56- دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن!
57- کار خوب دیگران را کار خود نشان مده!
58- مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده!
59- با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن!
60- هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن!
61- خود خواه و متکبر مباش!
62- در حضور ایستادگان منشین!
63- در حضور دیگران دندان پاک مکن!
64- با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن!
65- به هنگاه خمیازه دست بر دهان خویش بگذار!
66- حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن!
67- در مجالس انگشت در بینی مینداز!
68- کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن!
69- هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن!
70- با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو!
71- سخن گفته شده را تکرار مکن!
72- از شوخی و مزاح خود کمتر کن!
73- از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن!
74- از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن!
75- از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن!
76- حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار!
77- در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن!
78- از مردگان به نیکی یاد کن!
79- از حضومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن!
80- با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن!
81- نان خود را بر سفره ی دیگران مخور!
82- در هیچ کاری شتاب مکن!
83- برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!
84- به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!
85- از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!
86- در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!
87- سخن و کلام دیگران را قطع مکن!
88- به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!
89- در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!
90- مهمان را به هیچ کاری دستور مده!
91- با دیوانه و مست سخن مگو!
92- برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز!
93- در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن!
94- در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن!
95- ادب و تواضع را هیچ گاه فراموش مکن!
96- با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش!
97- بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش!
98- خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن!
99- با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش!
100- با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش!
101- در مال و مقام دیگران طمع مکن!
102- از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو!
103- بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار!
104- عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن!
105- عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان!
106- اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن!
107- سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان!
108- بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن!
109- خود را با ستم سلاطین شریک مگردان!
110- دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار!
آدم است دیگر ، گاهی گیر میکند توی بن بست دلتنگی ها ، تو کوچه پس کوچه های باریکش...بعضی از شبها ، دلتنگی ها چنان دوره ات می کنند که میمانی چطور از دست شان رها شوی، چطور فرار کنی ، از کدامین کوچه بروی که دلتنگی پیدایت نکند...گاهی دلتنگیها آنقدر زیاد میشود که روحت بی حس می شود ، سر می شوی ، توانت تمام میشود ، دیگر فکر فرار هم نمی کنی...کاش می فهمیدیم ، کاش یاد می گرفتیم نبودن هایمان برای بعضی ها دردآور است ، که دل بعضی ها تنگ می شود برایمان...یاد می گرفتیم بودنمان نعمت است ، بمانیم ، نرویم گاهی...اما وقتی راهی شدیم وقتی رفتیم برنگردیم که فنجان چینی شکسته رابطه مان را بند بندازیم و تویش چای دارچین بریزیم و لم بدهیم به پشتی خیال و یک نقل بید مشک بگذاریم گوشهء لپ و چای را با لذت از همان فنجان شکسته لب پر بخوریم و فکر کنیم این همان فنجان سالم است...نه...فنجان شکسته دلسوزی ندارد ، فنجان که شکست باید بیندازیش دور...جایی که دستی نبرد ، زخمی نزند ، خونی نریزد ، باید بینداریش دور...
گاهی وقتها دلت میخواهد با یکی مهربان باشی...دوستش بداری و برایش چای بریزی...گاهی وقتها، دلت میخواهد یکی را صدا کنی، بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟! گاهی وقتها دلت میخواهد یکی را ببینی...شب بروی خانه بنشینی...فکر کنی و کمی برایش بنویسی...
گاهی وقتها...آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد!
" کاش خوابت کمی مرا می دید __ افشین صالحی "
نیــــــــــــــامده ام که اذیتت کنم. نیامده ام دادت را در بیاورم تا اشک هر دومان در بیاید. نیامده ام زخم های خیس را کیسه بکشم...همیشه همین طور است. یکی می رود، یکی می آید. از تو چه پنهان ، وقتی کسی دیوانه می شود حتما چیزی را فهمیده که دیگران نمی دانند، زخمی کاری یا دردی کشنده. وقتی کسی می میرد، قلبی است که زیر گل کشیده می شود، با همهء آرزوها، حسرت ها، عشق ها و ناکامی ها ...!
آمده ام تا به تو بگویم چقدر زندگی را می ستایم. میدانم خنده ات می گیرد. می گویی ببین چه کسی دارد از ستایش زندگی حرف می زند. منه به قول تو آدم مزخرف نا آرام بی قرار...یک معترض تمام عیار...
" چهارشنبه ی دیوانه __ الهام کاغذچی
یادمان باشد با هم بودن دلیلی برای با هم ماندن نیست. رسیدن ، رفتن میخواهد، اما آخر همه رفتن ها رسیدن نیست...یادمان باشد رفتنی میرود ، چه یک کاسه آب بریزیم پشت سرش ، چه هزاران قطره اشک...یادمان باشد خاطره نسازیم بعدها همین خاطرات آتش میشوند به جان لحظه هایمان...یادمان باشد که کار رهگذر عبور است، گاهی برمیگردد، گاهی نه...یادمان باشد آدمیم نه سنگ به جستجوى راه باشیم نه همراه...یادمان باشد که ما فقط بازیگر نیستیم نویسنده و کارگردان هم خودمانیم ، مسئولیت تصمیمات اشتباهمان را خودمان برعهده بگیریم...یادمان باشد فقط یکبار زندگی میکنیم ، همهء زندگیمان را زندگی کنیم، لااقل بیشترش را...یادمان باشد دنیا درددار نامردطوریست هرچقدر هم نقاش ماهری باشیم ورق هایش خط دار است...
اگر مثل آدم خداحافظی کنی ، غصه می خوری اما خیالت راحت است. اما جدایی بدون خداحافظی بد است ، خیلی بد . یک دیدار ناتمام است ، ذهن ناچار می شود هی به عقب برگردد و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود...انگار براگر مثل آدم خداحافظی کنی ، غصه می خوری اما خیالت راحت است. اما جدایی بدون خداحافظی بد است ، خیلی بد . یک دیدار ناتمام است ، ذهن ناچار می شود هی به عقب برگردد و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود...انگار بروی به سینما و آخر فیلم را ندیده باشی..
" ترلان __ فریبا وفی "وی به سینما و آخر فیلم را ندیده باشی..