-
نصایح راجع به ازدواج مخصوص زنان
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 20:17
1- قبل ازدواج با طرف خوب بیرون برید حضوری همو ببینید و گاهی تلفنی رابطه ی دور فایده نداره 2-مراسم نامزدی عقد عروسی جدا باشه ...بذاریدبراتون وقت انرژی پول صرف بشه 3-احترام خانواده تون رو همیشه داشته باشید و مجبور کنید همسرتون احترام خانواده تون رو داشته باشه هیچ وقت بدی خانواده هاتون رو نگید که بشه اتوی طرف مقابل...
-
نوشته ای از محسن باقرلو....دست ها
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 00:09
دست های تو تصمیم بود ... باید می گرفتم ... . چقدر دستها به نسبت سایر اعضا و جوارح سهم و سهام بیشتری از زندگی آدم دارند ... مثلن با پاها مقایسه کنید که فقط راه میبرند ... دستها در لمس زندگی ، در زیستن زندگی با ما شریکند ، چشم بسته همه جا را بلدند ، همه چیز را میشناسند ... موقعی که یک عزیزی چشمانمان را از پشت میگیرد با...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1395 19:27
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 23:16
یکوقتهایی میخوام رمزی بنویسم مخاطبین اینجا کی ها هستن که لازم باشه بهشون رمز بدم، اگر مدتی هست اینجا مخاطبین پیامی رو برام بنویسین با اسم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1395 11:56
یکی از کسانی که خیلی پابند به اون چالش بلاک کردن هست، منم ،یعنی یه طوری شده که هرجا یکی رو ببینم که پای مطلب هرکسی که چشمم میخوره فحش های آنچنانی داده یا اینکه از روی تعصب و نون به نرخ روزی داره طرفداری یک گروهی رو میکنه نه تنها بلاکش میکنم که ریپورتش هم میکنم، یعنی یه وقت هایی فکرمیکنم اگر هرکسی مثل من شروع میکرد به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 21:32
پای کامنتهای صفحه های مجازی مخصوصا اینستاگرام که اکثرا دارای صفحه ی فیک هستن زیاد جنگ و جدل شکل میگیره که خیلی هاش فحش های آنچنانیست، اصلا به این موضوع که فرهنگ حرف زدنمون داره هرروز نازل تر میشه کاری ندارم، حتی به اینکه فقط توی ایران اینچنین تعصب روی طرفداری یا تنفر از افراد هست یا نه هم کاری ندارم و حتی به اینکه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 20:26
قبلا وبلاگ نوشتن حالمو خوب میکرد کاش همه برمیگشتیم به خوندن و نوشتن های قدیم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 تیرماه سال 1395 05:40
هنوز کسی اینجا رو میخونه؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 22:37
-
کتایون کشاورزی
شنبه 10 آبانماه سال 1393 15:46
یک مرگِ موقت. یک مرخصی چندین ماهه از زندگی. فکر میکنم کم است. چند ماه کم است. یک سال. یک سال خواب. یک سال گیج بیدار شدن، بعد ساقهی درختان را لمس کردن، سرِ فرصت چایِ گرم مزهمزه کردن، یک لقمه صبحانه را در آرامش خوردن، دوش گرفتنهای طولانی، پیادهرویهایِ بسیار، خندیدن، گریستن، موزیک، رقص، خواندن- بخوانی: تنِ تو کو،...
-
منا شعبان
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1393 22:10
تازگیا با چیزی که شاید بشه بهش گفت مَکِش سکوت،مواجه شدم یا مواجه شدیم،چیزی متمایز از مارپیچ سکوت، یه چیز مثِ جاروبرقی، چطور بعد از مدتی با مکشش چیزهایی که رو زمین افتاده رو جمع میکند و همچنین خاکهایی که مثلا تو این مدت زمانی رو فرش و موکت خوابیده رو به واسطه همون چیز میزهای ریز و درشت،جمع میکنه، همه آشغالا تو...
-
نفرت از جامعه از هلیا و با من باش...
سهشنبه 15 مهرماه سال 1393 01:58
۳۰روز با من٬ در آپارتمان من، در اتاق خواب من٬ در آشپزخانه ی من، در وان سفید من ٬کنار تلویزیون همیشه خاموش من بمان تا معنای واقعی زندگی را با شکل و نمودار برایت بکشم تا بفهمی که در این سال ها چیزی که می کردی زندگی نبود. ۳۰ روز با من باش، صبح، ظهر٬ شب٬ نصفه شب… با من لیسی به بستنی قیفی ات بزن و کارهای همیشه مهم ات را...
-
همین طوریای این روزها
سهشنبه 15 مهرماه سال 1393 01:27
من مال نسل جنگم. نه اینکه جبهه رفته باشم ولی هنوز که به این سن رسیدم، بعد از اینهمه سال، آهنگهای اون دوران یا هر تصویری با متن جنگ، بغض آلودم میکنه. همیشه ته وجودم دلم می خواست تو خانواده امون، شهید که نه ولی حداقل یه رزمنده ای، آزاده ای چیزی داشتیم که بهش می بالیدیم...هنوز بعد از ٢٥ سال از إتمام جنگ، تمام قد جلوی هر...
-
تحلیل های متفاوت از بچه پولدارهای تهران
سهشنبه 15 مهرماه سال 1393 01:26
می خواستم در مورد پیج اینستاگرام" richkidsofTehran" بنویسم، که شاهین عزیز مثل همیشه پیش دستی کرد! "در ستایش دزدى آنها در پارتى هایى مختلط و در استخر و کنار ماشین هاى مدل بالا و با دامن هاى کوتاه بیکینى و بدن هاى برنزه و لباس ها و عینک هاى برند، ناخواسته دست به افشاى حقیقتى زده اند. حقیقت مُجاز شدن دزدى...
-
البرز زاهدی اینستاگرام بچه پولدارها
دوشنبه 14 مهرماه سال 1393 12:31
نوکیسگان نیاز به نمایش دارند. باید در غیاب سرمایه نمادینی که نسل به نسل اشراف و سرمایهداری سنتی با خودشان حمل کردهاند، آن منزلت و جایگاه را تجسد ببخشند. باید شاخصی پیدا کنند که از گذشته متوسط یا از گذشته توام با فلاکتشان متمایزشان کند. باید کاری کنند که از قبل تشخیص داده نشوند. باید باد و ورمِ رانت و فسادی که...
-
000نوشته ی خوب
پنجشنبه 27 شهریورماه سال 1393 19:56
نامه ی دهم آلی جان قربانت. سخت است در سی و دو-سه سالگی کم کم بگویی خب چیزی که نمی شود و کسی که نمی آید را فراموش کن و باقی این نفس را بگذار سر چیزهای دیگر اما ه یچ کدام از چیزهای دیگر نمی تواند خلوت وسیع وجود تو را پر کند. هر چقدر بیشتر آن چیزهای دیگر را پیش می کشی خلوت بیشتر می شود. ناگزیر خنده، ناگزیر خنده را انتخاب...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 21:08
مردی را که ادعای نبوت داشت، نزد مامون بردند. مامون گفت:"تو پیغمبر خدایی؟" مدعی گفت:"آری"! مامون گفت:"پیامبران، معجزتی پیش آرند مر خلق را ، معجزت تو چه باشد؟" مدعی رو به سوی قبله کرد و گفت: "خدایا! دیدی گفتم مرا معجزتی ده زیرا این دیوثان زنا زاده! ماموریت من و پیغام تو را باور نمی...
-
مهام و مردم
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 21:07
یه شوخی قدیمیه که میگن یک روز دو تا پیرزن توی یکی از تفریحگاه های کوه های کتاسکیلز نشسته بودن، یکی به اون یکی می گه: «ببین، غذای اینجا واقعاً وحشتناکه». و اون یکی میگه: «آره، میدونم، تازه… پرسهاش هم کوچیکه» خب، در واقع حس من هم به زندگی یک همچین چیزیه. یعنی یک زندگی پر از تنهایی با بیچارگی، عذاب و بدبختی که تا چشم به...
-
حسین وحدانی
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 21:06
شهریار - از قول ما آذرىها - به حیدربابا مىگوید «گؤز یاشینا باخان اولسا، قان آخماز». یعنى که پدرجانِ من! من هم مىدانم که ناراحتى بالاخره تمام مىشود، عصبانیت بالاخره فرو مىنشیند، گریه بالاخره بند مىآید و بغض بالاخره از گلو پایین مىرود، اما آن «لحظه»، آن «مدت معلوم» که بگذرد و آدم غمخوارى و غمخوارى نبیند، دیگر از...
-
پوریا عالمی
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 21:05
به خاطر خودت میگویم که سردت نشود که دلت نلرزد که ترس برت ندارد که دستت خالی نماند به خاطر خودت میگویم دوستم داشته باش که در سالن انتظار بلیط سینما را صدبار نخوانی که سرت را گرم کرده باشی. که در اتوبوس راحت بخوابی و نترسی ایستگاه را جا بمانی. که اس ام اس ساده "رسیدم، بخواب"، دلت را خوش کند. که در مهمانی کسی...
-
البرز زاهدی شعر مریم حیدرزاده و علی دایی
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 13:22
احمد شاملو درباره مریم حیدرزاده به گفتن یک جمله اکتفا کرده بود " تنها نکته قابل احترام در این خانم، نابینا بودنشان است". میتوان حدس زد که لحن شاملو این نبوده و این چیزی بوده که از او در همان سالها منتشر شده است. پیرمرد کمتر از این حرفها اعصاب داشته است که اینقدر شمرده شمرده و فرهیخته، فحش به کسی بدهد. این...
-
زن را باید بلد بود
یکشنبه 16 شهریورماه سال 1393 14:09
من میخواستم او به خاطرِ من با زمین و زمان بجنگد.دلم میخواست برای داشتنم با خودم هم گلاویز شود.دلم میخواست وقتی میگویم :نه،من نیستم! دستهای مردانه اش را روی شانه هایم فشار دهد،بگوید:نه،نمی گذارم.جای تو هم اینجاست! من هم از روی زنانگی از روی همه ی نبودن هایش فریاد بزنم:نه،نمی خواهمت. بعد این موقع ست که بی درنگ به گریه...
-
نوشته سحرطلوعی
یکشنبه 16 شهریورماه سال 1393 14:06
بیایید ترانه skyfall ادل را برای علی دایی بخوانیم؛ This is the end... اصلا بیایید این ترانه را تکثیر کنیم و بفرستیم برایش. هر کدام از ما هواداران پرسپولیس بی حرف اضافه بی توهین. شاید شهریار فوتبال ایران به خودش آید و از میدان مربی گری کنار بکشد. شاید غرورش کمی خش بردارد و به روزهای اوجش بازگردد و مجاب شود علی دایی...
-
عالی
پنجشنبه 23 مردادماه سال 1393 01:31
تنها و تنها در یک صورت می توانید یک زن را در عرض ثانیه ای بشکنید و خرد کنید. اینکه دقیقا تمام حرفهایی که به او زده اید را بدون جا انداختن یک واو به نفر بعدی بگویید. هرگز این کار را با یک زن نکنید. از زندگی اش بیرون بروید. تنهایش بگذارید، این ها را تاب خواهد آورد. اما بخشش کلماتی که متعلق به او بودند را به دیگری نمی...
-
البرز زاهدی
پنجشنبه 23 مردادماه سال 1393 01:11
شب آخر بود. لابلای میهمانهای خانوادگی، علی و مهرنوش هم همراه بچهها آمدند تا بدرقهام کنند. چمدان بسته شده بود. نه به فکر جاماندهها بودم و نه به فکر بردنیهای کوچک یک مسافر ابدی. قرار این بود مسافر ابدی باشم. خب همه مسافریم اما فیزیک همهچیز را بیرحمانه تر میکند. قرصی که باید مسافر را منگ کند خورده بودم. مغزم از...
-
همینطوریا
شنبه 11 مردادماه سال 1393 14:10
کاش اذان در کلیسا و اسکان و اطعام مسیحیان آواره در حرم امام حسین دلیل دیگری جز وحشیبازیهای اسرائیل و داعش داشت. جهان زیبا بود و جنگ نبود کوله را به زور چپاندم در طاقچهمانندِ بالای سر و روی صندلی نشستم. ارزانترین بلیط را خریدهبودم برای همین فکرش را هم نمیکردم شانس بیاورم و جایم کنار پنجره بیافتد. شانههایم را که...
-
البرز زاهدی درمورد علی کریمی
دوشنبه 30 تیرماه سال 1393 22:14
مه ای طولانی برای علی کریمی: (1) هنوز شماره پشت پیراهنت انگلیسی نشده بود. یک هشت فارسی سفید رو چسبونده بودند پشت پیراهن قرمزت. یه جوون بیست و یک ساله با صورت تیپیک گیلانی. فک جلوآمده و چونه دراز، چشمای ورقلمبیده و زیرچشمهای تو رفته داشت وسط زمین جادو میکرد. توپ رو از هر جایی که میگرفتی نمایشت شروع میشد. میرقصیدی با...
-
استتوس قبلی در ادامه ی ان
یکشنبه 29 تیرماه سال 1393 21:41
یک وقتهایی حس نوشتن یک مطلبی زمانی میاید و بعد هم میرود، خلاصه که هروقت ادم دچار همان حس شد باید بنویسید واگرنه، نه تو حس نقلش را داری نه مطلب آن کاراییش را! این مطلبو صبح میخواستم بذارم نشد الان میذارم اونم فقط چون فکرمیکنم لازمه که گفته ... باشه، (پس خواهشا ابتدا استتوسی که شیر کردم رو بخونید بعد کلیپ رو ببینید و...
-
...
یکشنبه 29 تیرماه سال 1393 12:06
اى کاش جان بخواهد - جان بخواهد - معشوقِ جانىِ ما. چیزِ دیگر نخواهد؛ محبت نخواهد. توجه نخواهد. تعهد نخواهد. زمان نخواهد. فکر نخواهد. خیال نخواهد. هر روز صبحبهخیر و هر شب بوسِپیشازخواب نخواهد. کشف بوسهى بىهوا به وقت رویا نخواهد. اصلن رویا نخواهد. دلدل نخواهد. قرارِ ساعتِ چهارِ سرِ کوچه درختى نخواهد. نامهى کاغذى...
-
متن های قشنگ فیس بوکی.
جمعه 27 تیرماه سال 1393 15:49
به آب و رنگ و خال و خط که نه؛ راز جذابیت برای من در «تسلط» است. غلام رؤیت آنم که بر جذبهی خویش مسلط است. آن کس که بدارد و بداند که چه دارد. تو بگو یک جفت چشم زیبا فقط. یا طره گیسویی پرپیجوتاب. یا پوستی لطیف و شفاف. یا کلماتی فریبنده وناب. یا یکجور خندهی قشنگِ دلخواه. یا طرز خاصی از نگاه. اما بر همان که دارد آگاه...