بیایید ترانه skyfall ادل را برای علی دایی بخوانیم؛ This is the end... اصلا بیایید این ترانه را تکثیر کنیم و بفرستیم برایش. هر کدام از ما هواداران پرسپولیس بی حرف اضافه بی توهین. شاید شهریار فوتبال ایران به خودش آید و از میدان مربی گری کنار بکشد. شاید غرورش کمی خش بردارد و به روزهای اوجش بازگردد و مجاب شود علی دایی بازیکن تومنی صنار با علی دایی مربی فرق دارد. آن بازیکنی که به توپ هرگونه ضربه می زد ( کمی اغراق آمیز ) اما مقصدش درون چارچوب بود بی آنکه مدام ذکر بگوید و مدام غر ب...زند، حالا کنار زمین و در کسوت مربی کاری جز مدام ذکر گفتن و غر زدن و به این و آن پریدن ندارد. کاش آن ذهن مستدل و منطقی مهندسها به کمکش بیاید و با یک دو دوتا چهارتای ساده متقاعدش کند دایی - مربی سوء تفاهمی بیش نیست. سوء تفاهمی است که به جنگ با اعتبارات یک بازیکن حرفه ای، سختکوش و موفق آمده است. سوء تفاهمی که کمر به نابودی محبوب ترین تیم فوتبال یک کشور بسته است. سوء تفاهمی که هر هفته باعث عصبیت و ناامیدی می شود و هیچ. سوء تفاهمی که مانع می شود دایی بفهمد استفاده از بازیکنان صرفا جوان در تیمی مثل پرسپولیس جوابگو نیست. شاید این ترانه یادش بیاورد او دانش آموخته یکی از تاکتیکی ترین دانشگاه های این کشور است. دایی دانشجوی شریف قطعا واحدهایش را با ذکر یا زهرا پاس نکرده است. او درس خوانده و از پس امتحانات سخت شریف برآمده، البته که اعتقاداتش به او کمک کرده است. باید همراه این ترانه خاطره مشهور فرگوسن را هم ضمیمه کنیم. همان که سر الکس برای پیروزی در زمین فوتبال یک بار روی خدا حساب کرده و دست آخر متوجه شده این خدا، خدای تیم مقابل هم هست. بیایید یادش بیاوریم او در این چند سال مربی گری دستاورد قابل اعتنایی نداشته است. بیایید روشنش کنیم آنها که او را لباس مربی گری پوشاندند و روی نیمکت تیم ملی نشاندند و به نیمکت تیمی چون پرسپولیس آوردند، در حقش رفاقت نکرده اند. آنها فقط یک اعتبار بین المللی را به بازی گرفته اند. همین.