یک جامعه تنها معادل ایدئولوژى هاى سیاسى و فرهنگى مسلط بر آن نیست، بلکه منفیّت ها و نیروهاى نفى را هم در درون خود دارد. هنر، همواره تجلى این منفیت ها بوده است. در واقع، "هنرى که به گونه ای ناب و درون ماندگار بسط یافته، نقدی سربسته از خوارشمارى انسان را همواره در خود حمل مى کند"* این تجلى را چه در هنر عامیانه کوچه بازار و چه در شکل پیچیده تر آن همواره شاهد بوده ایم. معناى اجتماعى بودن هنر دقیقاً همین جاست. هنر نه به سبب برگرفتن مواد خامش از جامعه که به سبب نگه داشتن و حمل امر منفى و سویه هاى انتقادى اش از جامعه، پدیده اى اجتماعى است. چیزى پنهان در هنر درخور وجود دارد که مى خواهد چیزى از جامعه را بیان کند. این بیان برخلاف محصولات "هنرمتعهد" از فرط بیان، شعارى و سیاست پیشه نیست، نمى خواهد طبقه یا گروهى را نجات دهد و بر بخش دیگر فایق کند بلکه مى تواند جامعه را در کلیت خود نمایش دهد.
با این مختصر یک سوال لایب نیتسى مى توان پرسید: موزیک محبوب اخیر همایون شجریان به نام چرا رفتى، موناد چیست؟ چرا تا این حد محبوب شده است؟ مى دانیم که نوآورى ویژه اى در آواز و دستگاه موسیقایى رخ نداده است، براى همین مى توان ادعا کرد که محتواى شعر یا بهتر بگویم چینش منظم و درست شعر و موسیقى کنار یکدیگر این توجه را برانگیخته است. با قبول این مقدمات حال مى توان پرسید: چه چیزى یا چه کسى رفته است؟ این غیبت تاریخى در جامعه ما که هماهنگ با عصر، سکولار و نوین شده است، چیست؟ آیا مى توان محبوبیت و استقبال همگانى را محدود به تجربه هاى شخصى افراد کنیم؟ بنظر مى رسد در این میان چیزى جمعى در میان است که هنر توانسته به واسطه آن خلق و به جامعه متصل شود. چرا رفتى، یک موناد اجتماعى است که در فرم موسیقایى بیان شده. این موناد توسط شجریان و پورناظرى خلق نشده، شاید بازکشف شده است. منفیّتى را ناخواسته نشان مى دهد. این عبارت مهم آدورنو که نیروى خلاقانه هنرِناب، ناشى از توانایى کشف دوباره بحران جامعه به گونه اى زیباشناسانه است، بسیار راهگشاست.
این سوال را مى توان از خلال محبوبیت این کار پرسید که چه چیزى رفته است؟ امر جمعى از دست رفته چیست؟ چرا همگان حس از دست رفتگى دارند؟ این حس مفلوکى و لابه از کجاست؟ حتى براى آنها که در میانه به دست آوردن اند.
یافتن جواب، تنها از مسیر تاریخ و همبسته آن جامعه و سیاست ممکن است. در معرض حمله بودن و غارت شاید یکى از دلایل باشد. به همان دلیل که زیرزمین ها و خرپشته هاى خانه هایمان پراز وسایل غیرقابل استفاده و بنجل است. این ترس نهادینه شده از "ازدست دادن"، زیرزمین ها و میل ها را ساخته است.
دوستى مى گفت پیشترها که براى بابک زنجانى کار مى کرده است از او شنیده که عاشق همایون شجریان است؛ حتى بابک زنجانى.