فردا باید بسط از صبح بشینم خونه و کارای این رو ردیف کنم تا ۳فصل اول یا همون۵۱ص و روزی ۱۷ص تا جمعه ردیف کنم و بفرستم براش
خداکنه درست و حسابی کار پیش بره خدایا خودت کمک کن !یه خبری هم از دوستم بهم بده همین امشب خواهشا!
نگران دوستم هستم از عصری که باهم حرف زدیم ازش خبری نیست گوشیشو هی انگار قطع میکنه جواب اس م رو نداد اینها همه بعد از اینکه گفت شاگرد راننده زیادی تحویلش میگیره اتفاق افتاده
خدایا خودت کمک کن اتفاقی واسش نبفتاده باشه رومم نمیشه به خونه شون زنگ بزنم
نگرانم
هی دارم دنبال یک ورقه میگردم نیست که نیست دوتا دفتر و کلی ورق را چک کرده ام نیست!
کلافه شدم !
هرچی قل هو ا...میخوانم باز میگردم نیست اصلا سراغ ندارم جایی رو که بتونم دوباره پیداش کنم خدایا....
دلم میخواهد این هندزفری را باز کنم و صدای اسپیکر را بلند بلند کنم و کمی بروم زیر میز کامپیوتر و بعد پتو رو بکشم بالا و فقط به شعر امید گوش کنم ...خمیازه هم کشیدم اشکال ندارد
مانده بودی اگر.......
تو فکر امتحان دکت*را و پایا*ن نامه ....مردم دنبال ولنتاین و....
کی درست میره راهو؟!
من که نه کیفی نه ذوقی نه زندگی ای ؟
...
ما تاوان چی رو پس میدیم؟ژنمون رو؟خانواده مون رو؟قیافمون رو؟انتخاب مون رو؟کدوم انتخاب؟کدوم ...
دخترک مشروط میشود و او میگوید تا مرا داری غم نداشته باش!!!!!!!!!
کی داره بیشتر لذت میبره؟اونی که اینهمه پول داره میگرده و میخوره ووو
دلم پر میزند برای جایی که نمیدانم کجاست!
پر میزند برای اغوشی که نمیدانم اغوش کیست؟
پر میزند برای ارامش خیالی که نمیدانم کجاست؟
برای عطریُ اهنگی و نوازشی و خانه ای رویایی و...
و همه ی اینا از دلشوره ی شروع است میدانم باید شروع کنم
بسم ا...
هی اینور رو چک میکنم اونورو هیچچی انگار خبری پیغام خاصی مخاطب نویسی برایم این دنیا ندارد!
اگر دنیا تمام شود یا من تمام شوم تمام شده ام همین!
افسوسی
آرزویی
امیدی
شاید ته دلم چیزهایی باشد ولی من اماده ی رفتنم به هیچ التماس از حضور بیشتر!
میبینی دست هایم بالاست تسلیم شده ام!!!