یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است. این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند، کمک می کنند.
لحظهی تولد جامعه شناسی و عکّاسی همزمان است و تقارن این دو پدیده معنادار است. معنای جامعه شناسی آن این است که
1) هر دو پدیده، مدرن هستند؛
2) هر دو فرزندان انقلاب صنعتی اند؛
3) هر دو کم و بیش وظیفه ای مشترک در زمینه شناخت جامعه دارند.
کار جامعه شناس و عکاس، آشنائی زدائی است. عکاسی، طرح پرسش از چیزهایی است که ما عادی از کنار آن میگذریم. همان طور که جامعه شناسی هم بیان دردمندانهای امور بدیهی است که به نحو دردمندانهای بدیهی پنداشته شدهاند. مفهوم آشنایی زدایی ابتدا برای توصیف رمان توسط فرمالیست های روسی بکار رفت. رمان نویس تجربه زندگی روزمره شخصیتهای خودش را بازنما می کند. این یعنی آشنائی زدائی و غریبه کردن امر آشنا.
البته تقارن عکاسی و جامعه شناسی، صرفا در جامعه غرب بوده است. در اغلب جوامع امروزی بین توسعه جامعه شناسی و عکاسی چیزی حدود یک قرن فاصله وجود دارد. در ایران به روایت یحی ذکا سه سال پس از پیدایش عکاسی این هنر صنعت در دسامبر ۱۸۴۲ به ایران وارد شد. ناصرالدین شاه به این فن علاقه فراوانی داشت و خود نیز عکاسی میکرد.
آلبومخانه کاخ گلستان تعداد بسیاری از عکسهای بسیار قدیمی ایران را در خود دارد. اما جامعه شناسی در حدود یک قرن بعد در ایران آغاز به شکلگیری کرد. با وجود این عدم تقارن، می توان بین توسعه این دو در ایران نوعی همبستگی را در نظر گرفت: اینکه هر دو پاره از فرایند مدرن شدن ایران هستند.
جامعه شناسان حداقل طی قرن بیستم به نحو گسترده ای از دوربین به عنوان ابزاری برای گردآوری داده های تحقیق استفاده کردهاند. در بسیاری از تحقیقات اجتماعی دوربینهای ویدیویی و عکاسی به عنوان فن آوری جمعآوری اطلاعات استفده شده است.
به طور مشخص میتوان از دوربین برای شناخت گروههای کوچک، مردم نگاری، مطالعات تاریخ شفاهی، مطالعه فضاهای شهری و بسیاری زمینه های استفاده کرد.
دوربین ها کمک میکنند تا محققان جزئیات زیادی از کنشها و پدیدههای اجتماعی را ثبت و ضبط و مشاهده نمایند. همچنین دوربین ها کمک میکنند تا جامعه شناسان وضعیتهای اجتماعی را شناسایی و برای نسلهای آینده محفوظ بنمانند.
دوربین را به عنوان دستگاهی در نظر بگیرید که به ثبت و تهیهی رونوشت می پردازد، درست مثل یک ماشین تایپ. مردم از ماشینهای تایپ برای اهداف گوناگون بهره میبرند: رونویس یک آگهی برای فروش اجناس، نوشتن داستان برای روزنامهها، داستانهای کوتاه، دفترچههای راهنما، متن ترانهها، زندگی نامهها، تاریخنگاری، مقالههای علمی، نامه و.... ماشین تایپِ خنثی هریک از این کارها را به همان کیفیتی که مهارت کاربر آن اجازه می دهد انجام میدهد.
به دلیل افسانهی دیرپایی که بر اساس آن، دوربین تنها به ثبت آن چه در مقابلش قرار دارد میپردازد (که در این باره، من بعدها توضیح بیشتری میدهم)، مردم غالباً از درک این مسأله عاجزند که دوربین نیز در دسترس یک کاربر ماهر قرار دارد و قادر است همهی کارهایی را که ذکر شد، به سیاق خود انجام دهد.
عکاسان غالباً موارد فوق الذکر را در قالب معادل مشخصی برای نمونهی زبانی آن انجام داده اند (تصویر در دوربین، نظیری برای نمونهی زبانی است در ماشین تایپ). عکاسان متفاوت در محافل سازمانی و جوامع شغلی متفاوتی فعالیت میکنند که محصول آن ها را تحت تأثیر قرار میدهد، همان گونه که زمینههای سازمانی ای که جامعه شناسان در آن ها فعالیت می کنند، محصولات آن ها را تحت الشعاع قرار میدهند...
همچنین عکاسی ابزاری برای کشفهای اجتماعی و بازنمایی آنهاست. برای مثال عکاسی مثل نقاشی میتواند سنخها یا"تیپهای اجتماعی" را کشف و بازنمایی کند. عکاس مثل نقاشی که پرترِ میکشد، چهره یا پرترِ افراد را میکشد.
این چهرهها یک تیپ اجتماعی است. نمونهاش هم مجموعه "انسانهای بدون نقاب" اثر آگوست لاندِر است. این مجموعه صدها پرتر مختلف از اقوام مختلف آلمانی را نشان میدهد. جملهای هست که میگوید "یک تصویر بیش از هزار واژه سخن میگوید.
جامعه شناسان تصاویر و عکس ها را به مثابه بخشی از فرهنگ هر جامعه تحلیل می نمایند. این موضوع بخصوص درباره جامعه امروزی که به نحو گستردهای بصری و تصویری شده است اهمیت زیادی دارد. در دنیای کنون تصویر و عکس در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما حضور دارد.
ما در عصر بازنمایی تصویری همه چیز زندگی میکنیم. رسانهها هر لحظه هزاران عکس از زندگی ما تولید و منتشر میسازند. شناخت گونه های تصویری، شیوههای بازنمایی تصویری زندگی در یک جامعه، و موضوعاتی از این نوع بخش مهمی از جامعه شناسی دنیای معاصر در هر جامعه است.
عکاسی و عکس پدیده، مسئله و نهاد اجتماعی است. جامعه شناسی عکاسی اشاره به این موضوع دارد. در این بحث ما به بررسی موضوع حاضر میپردازیم. در اینجا جامعه شناس با ابعاد اجتماعی فعالیتی به نام عکس گرفتن و پدیده اجتماعی به نام عکاسی سرو کار دارد. او می خواهد از منظر جامعه شناختی تعریفی از عکاسی ارائه دهد.
جامعهشناسی،مطالعهی علمی رفتار انسان دربارهی افراد و گروههایی است که،وی با آنان کنش متقابل دارد.تمامی مردم صرفنظر از شغل و حرفهای که دارند میباید در جامعه حضور داشته باشند و نقشهای اجتماعی خود را بر عهده گیرند.جامعهشناسی موجب آزادی فکری فرد میشود.او را به سوی حقیقت رهنمون میسازد،میدان گزینش وی را وسعت میبخشد و به او بینشی برای شناخت راههای دیگران میبخشد.
این آدم یادم داد که از چراها تا رد نشم درجا خواهم زد.... بهم گفت هر کسی تو این چراها بمونه لحظه رو از دست میده فقط
به جای چرا گفتن ها دنبال راه حل باش....
این آدم حس تازه ای برام آورد.... نمیدونم چرا ولی حتی نگاهش آروومم کرد تو اون لحظات...شاید چون فکر کردم می فهمه چی دارم می گم.... همین حس باعث شد حرفاشو باور کنم
بهم گفت زندگی مثل یه مرکز خریده.... یه سبد داری با گنجایش محدود.... تو قفسه ها پر زندگی... سبدت رو پر کن از چیزهایی که دوست داری نه چیزهایی که بهت تحمیل میکنن ...حتی اگر مجبور شدی چیزی رو که نمیخوای بندازی تو سبدت...بزن بره اون زیر.... روش رو پر کن از دوست داشتنی هات....