روشهای زدودن افکار مسموم

افکار سازنده روحیه شما هستند
وقتی یک حس توام با ترس را تجربه می‌کنید، احساس افسردگی خواهید کرد و افکارتان  منفی خواهند شد.

اگر "همه افکار را به اسارت خودتان درآورید..." یک فکر منفی که با آشفتگی عاطفی مرتبط است، از بین خواهد رفت.

برای به اسارت در آوردن همه افکار، چهار تکنیک وجود دارد:

1. درک اینکه افکار واقعی هستند و یک آناتومی واقعی دارند.

افکار چیزهایی واقعی هستند: آنها در مغزتان ساختاری دارند و فضا اشغال می‌کنند. افکار مثل خاطرات هستند. افکار و خاطرات به شکل درخت هستند و سلول های عصبی یا نورون نامیده می‌شوند.

شما یک خاطره دوبل از هر چیز می‌سازید، طوریکه انگار با آینه دو تصویر از آن ساخته‌اید. این یعنی خاطره‌ای که در نیمه چپ مغزتان است  از جزئیات به سمت تصویر بزرگ ساخته می‌شود و خاطره‌ای که در نیمه راست مغزتان است، از تصویر بزرگ به سمت جزئیات آن ساخته می‌شود. وقتی این دو رویکرد فکری را کنار هم قرار می‌دهید، درکی عاقلانه از آن پیدا خواهید کرد.

ازآنجاکه اطلاعات از 5 حس ما به دست می‌آیند، شما آن را به شکل ساختارهایی خاص در مغزتان پردازش می‌کنید، بعد شاخه‌‌هایی روی آن درخت‌ها رشد می‌کنند تا آن خاطرات را در حافظه درازمدت شما نگه دارند. درواقع، وقتی این را می‌خوانید، مشغول رشد افکاری هستید، زیرا افکار نتیجه چیزهایی هستند که می‌شنوید و می‌خوانید و می‌بینید و حس می‌کنید و تجربه می‌کنید. این یعنی هر چه که رشد می‌دهید، بخشی از شماست، شاخه‌هایی واقعی در مغزتان دارد که رفتارهای شما را می‌سازد و بر تصمیماتتان اثر می‌گذارد.

2. افزایش هوشیاری خودآگاه از افکار و احساستان.

دانش آناتومی فکر به طور طبیعی به پردازش فعالانه اطلاعات و افکار می‌انجامد. نباید هیچوقت اجازه دهید که فکر یا افکاری با هرج‌ومرج در مغزتان بچرخد یا بررسی نشده باقی بماند.

هر فکر را بررسی کرده و از خودتان سوال کنید: برای من خوب است؟ الهی است یا شیطانی یا ناشی از افکار پریشان خودم؟

هوشیاری خودآگاه نسبت به افکارتان باید به شکل عادت دربیاید. ایجاد یک عادت 21 روز طول می‌کشد. امروز می‌توانید اولین روز برای شما باشد.

3. درحالیکه تکنیک شماره 2 هوشیاری خودآگاه نسبت به فکر کردنتان ایجاد می کند، تکنیک شماره 3 کاری برای خود فکرتان انجام می‌دهد. این یعنی برای قبول کردن فعالانه آن فکر تصمیمی خودآگاه اتخاذ کنید (اگر برایتان خوب بوده باشد) یا آن را رد کنید (اگر برایتان بد بوده باشد).

این یعنی باید از توانایی خدادادی اراده (که این نیز ساختاری واقعی در مغزتان دارد) استفاده کرده و کاری برای آن فکر انجام دهید. افکار به اندازه‌ای کنترل دارند که ما به آنها می‌دهیم.

4. ایجاد خاطرات جدید بر روی خاطرات قدیمی.

این هیجان‌انگیزترین بخش کنار آمدن با حیات فکریتان است زیرا قبول کردن یا رد کردن فکر، مدارات عصبی مغزتان را تغییر می‌دهد: مغز شما وقتی فکر می‌کنید رشد می‌کند و شما روی آن فرایند کنترل دارید.

تکنیک 4 زمانی اتفاق می‌افتد که مغز پا پیش می‌گذارد و نمایشی ساختاری از چیزی که انتخاب کرده‌اید قبول کنید ایجاد کرده (شاخه‌های بیشتری به درخت اضافه می‌کند) و آنچه انتخاب کرده‌اید که رد کنید را به چیزی تبدیل می‌ نماید.

اجازه بدهید ببینیم اگر در درخت حافظه‌تان نسبت به یک نفر یک یک حس عدم بخشش داشته باشید این چهار تکنیک چطور عمل می‌کند:

تکنیک اول: این حس نابخشودنی شبیه به یک درخت خاردار است که می‌تواند به شما صدمه بزند—آن درخت خاردار را در ذهنتان تجسم کنید.

تکنیک دوم: نسبت به این حس عدم بخشش باید درک و آگاهی خودآگاه پیدا کنید—اینکه از کجا ناشی می‌شود، چه مدت است که در ذهنتان است و از این قبیل.

تکنیک سوم: از خداوند بخواهید کمکتان کند از قدرت اراده‌تان استفاده کرده و تصمیمی عاقلانه برای رد کردن این حس گرفته و ببخشید. تجسم کنید که آن حس عدم بخشش در هوا ناپدید می‌شود.

تکینک چهارم: حالا با خواندن عبارات و نقل‌قول‌های الهام‌بخش یا خواندن یک شعر زیبا یا دعا کردن برای آن فرد، یک درخت بدون خار در حافظه‌تان به جای آن درخت خاردار بسازید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد