گام بیست و هشتم برای رسیدن به اهداف(شاهین فرهنگ)

زندگی هدفمند - قسمت اول - :تحقیقات نشون میده ، فقط 3 درصد مردم دنیا دارای هدف هستند ، 97 درصد مردم دنیا بدون هدف زندگی می کنند ، این آمار در کشورهای پیشرفته بیشتره ، در این کشورها 5 درصد مردم دارای هدف هستند ، و جالب اینجاست که اکثر مردم دنیا در زندگی گلایه دارن که چرا ما به خواسته هامون نمی رسیم.


خیلی ساده است ، شما در زندگیتون هدف ندارید ، هدف مشخص مثل یک ذره بین می مونه که نور خورشید رو در یک نقطه معطوف می کنه و اون رو هدایت و متمرکز می کنه.
هدف ، همه ی مقدورات ما ، همه ی تلاشهای ما و همه ی امکانات ما رو به یک سمت هدایت می کنه ، کسی که هدف نداره این نیرو ها و امکاناتش در جهت های مختلف پخش میشن ، پس به نتیجه هم نمیرسه.


هدفه که باعث میشه من و شما همیشه در حال حرکت باشیم ، هدفه که مثل نقشه ی یک گنج ما رو هدایت می کنه تا قدم به قدم به اون چیزی که می خواهیم برسیم ، آدم ها به اندازه ی هدفهاشون ثروتمند هستند.
ثروت فقط منظور پول نیست ، همه ی داشته ما ثروته ، هر چه هدف بیشتر ، دارایی های زندگی هم بیشتر.


پیروزی از آن کسانی است که به پیروزی هدفمند فکر می کنند.


تمام مطالعاتی که در بهترین دانشگاه جهان – هاروارد – و دانشگاههایی مانند ییل ، استنفورد ، ام تی آی – دانشگاههایی که کار علمی در زمینه ی موفقیت انجام میدن – انجام شده ، همه حاکی از این است تمامی مردان و زنانی که به موفقیت های عمده در زندگی دست پیدا کردن ، در تعیین هدف در زندگیشون اصرار داشتن ، مصرانه دنبال این بودن که هدف داشته باشن و برنامه بریزن برای رسیدن به اون اهداف .


اینها تحقیقاتی هستش که علمی انجام شده ، فرق داره با کتابهای موفقیتی که شما از بازار می خرید ، تحقیقاتی که نشون میده مردم به موفقیت نرسیدن مگر با داشتن هدف ، اون هم هدفهای عالی و بزرگ.


فرض کنید الان غول چراغ جادو بیاد و بگه : سرورم هر چی میخوای آرزو کن تا برآورده کنم ، خب ازش بخواین !
غول چراغ جادو تک تک شما ها هستید ، درون قدرتمند شماست ، مغز و ذهن فوق العاده ی شماست ، چرا همش خواب و خیال ؟
بخواین اون چیزی رو که میخواید ، از مغزتون ، از ذهنتون ، چجوری بخوایم ازش ؟ امروز میخوایم مفصل بحث کنیم.


"خوشبختی تحقق تدریجی یک هدف یا آرمان ارزشمنده."


یعنی کسی خوشبخته که هدفی عالی رو داشته باشه و کم کم خودش رو به اون هدف نزدیک کنه و اون هدف محقق بشه.
عکس این هم صادقه ، یعنی کسی که چیزی رو نداره که دنبالش بره بدبخته.


میری تو صف پمپ بنزین ، میبینی اووووووه چقدر ماشین وایساده ، منصرف میشی و برمی گردی !
ولی قبول داری همون هایی که الان سر صف هستند ، یک زمانی ته صف بودن ؟ حتما همینطور بوده.
الان بزرگترین دانشمند جهان ، سیاستمدار ترین آدم دنیا ، بهترین موسیقی دان جهان ، بابا این ها هم یه زمانی ته صف بودن.
تازه رفته اول دبستان ، آرام آرام تو این صف وایسادن تا رسیدن سر صف ، خیلی از ماها با دیدن صف موفقیت بی خیال میشیم و میگیم ، نه موفقیت میخوام ، نه هدف می خوام نه ته صف وایمیسم.
عده ای هم ته صف وایمیسن و میگن بالاخره سر صف میرسیم.


دوستان عزیز !
آدم بی هدف مثل قایقی هستش که تو دریا به این طرف و اون طرف میره ، هر جا موج اون رو ببره میره ، ولی کشتی وقتی حرکت می کنه یه بندر مبدا داره و یه بندر مقصد ، وقتی باد میاد ، با توجه به اینکه مسیری که کشتی داره میره ، باد از پشت میاد و یا از جلو ، به این میگن باد موافق و باد مخالف ، باد موافق از پشت کشتی میاد و سرعت رو زیاد می کنه ، ولی کشتی ای که مبدا و مقصدی نداره دیگه فرقی براش نداره باد از کدوم طرف بیاد.


برای کشتی ای که هیچ مقصدی ندارد هیچ بادی موافق نیست ، آدمی که هدفی نداره هیچ عاملی براش شتاب دهنده نیست ، هیچ عاملی براش کمک کننده نیست ، انسان بی هدف سرگردانه ، خیلی چیزا به کمکش میان ولی چون مقصدی نداره نمی تونه استفاده بکنه.


خسته دلمرده ، افسرده است ، چون هدفی نداره. مقصدی نداره.


ما می تونیم نوشتن اهداف رو به تاخیر بندازیم ، می تونیم برای نداشتن هدف انقد بهانه بیاریم ، آقا مملکته داریم ؟ زندگیه ؟ اصلا میذارن ما بدونیم تا ظهر زنده ایم یا نه ؟ اصلا میذارن یه آب خوش از گلومون پایین بره ؟
چه باحال ، تا آخر عمر بشین بهانه بیار ، اونی که بدبخت میشه تویی !


من و شما می تونیم برای هدف نداشتن ده ها عذر و بهانه ی الکی بیاریم ، ولی با اینکار ، به تدریج دلمرده و افسرده میشیم و کنترل زندگیمون رو دست حوادث و دیگران میدیم ، حالا بریم ببینیم چی میشه !
دوستان عزیز ، بی هدفی انسان را می کشد.


برید تو قبرستان محل زندگیتون ، ببینید روزانه چقدر آدم میان اونجا ، چقدرشون جوون هستن ؟ بیشترشون.
جوونای 30 تا 35 ساله سکته می کنن و میمیرن ، می دونید چرا ؟ چون هدف ندارن ، هی میگه آی مملکته ؟ فلانی رفت کانادا ال شد و بل شد ، همینجا هم میشه هدف داشت بیخود بهونه نیار.


میگه من باید برم کانادا ، بعد میره اونجا تو رستوران زمین طی میکشه ! تو ایران هم خیلی رستورانا بود بخوای طی بکشی.
درصد بالایی از مرگ و میر جوونا به خاطر ناامیدی و بی هدفی است ، یه سری هم که خودشون رو می کشن !


حتما شنیدید که آقایون یا خانوم هایی هستن که بعد 20 یا 30 سال بازنشسته میشن و در همون چندماه بعد از بازنشستگی می میرند ، کم هم نیستن ، همه هم میگن : آخی بعد 30 سال اومد نفسی بکشه عزرائیل مهلتش نداد!


ولی در واقع این خودش ، خودش رو کشت ، هر شب به امید اینکه روز بعد باید صبح زود بیدار شه صبحونه بخوره و بره سرکار بیدار میشد ، ولی حالا نشسته یه گوشه ی خونه ، میخوابه ، 10 ساعت میخوابه ، پامیشه دوباره 8 ساعت دیگه میخوابه.


دور حیاط خونه می چرخه فحش میده ، اوی بچه چیکار داری می کنی !
یا میره تو پارک ، انجمن بازنشستگان ! فقط بد و بیراه میگن ! مرده شور همه رو ببرن ، خاک تو سر همه کنن !
خب...


حالا میخوام همه یه کاری بکنید ، یه کاغذ بردارید ، میخوام بعد از توضیحاتی که میدم ، هدفهاتون رو به ترتیب اولویت بنویسید.


بیش از 5 هدف ننویسید کمتر از سه هدف هم نباشد.


طومار و انشا ننویسید ، تو یه جمله ، خیلی ساده.


به ترتیب اولویت یعنی چی ؟ یعنی هر 5 هدف رو میخوای ، ولی اومدیم شرایطی پیش اومد که بین هدف 1 و 2 یکی رو انتخاب کنی ، کدوم رو باید فدا کنی ؟ 2 رو ، به همین ترتیب اگه بین هدف 4 و 5 هم تعارضی پیش اومد باید طوری اولویت بندی کرده باشی که هدف 5 رو کنار بذاری و به 4 فکر کنی.


البته مطلبی که گفتیم به این معنی نیست که به همش نرسید ها ، چرا باید به هر 5 تا برسید ، اگر اگر اگر تعارضی پیش اومد پایینی رو فدای بالایی می کنیم.


مثال بزنم :
دخترخانوم محترمی هدف اولشون میشه ادامه تحصیل  ، هدف دوم ازدواج .
یه خواستگار واسش میاد با بهترین شرایط ، همه چیزش فوق العاده ، آقای داماد میگه من یه شرط دارم ، ببخشید ادامه تحصیل نباید بدید !
بلافاصله اون خانوم  نگاه می کنه به جدول اهدافش ، و به خواستگار میگه ببخشید هدف اول من ادامه تحصیله ، شرمنده نمی تونم باهاتون ازدواج کنم !
این خانوم بعدا نمی تونه بگه که همه ی دوستام 6 تا شوهر کردن من هنوز موندم ها ! چون خودش انتخاب کرده تحصیل اولویت اول باشه.
پیتر دراکر ، پدر علم مدیریته و از علمای بزرگ موفقیته ، دراکر میگه : مدیران لایق ، کارها را بر حسب تقدم انجام میدهند و تا کاری تمام نشده دست از تلاش بر نمی دارند.

 

با همین شرایط اهداف رو بنویسید.

 

دوستان عزیز ، اگر اهداف ما در زندگی مرتب و دقیق باشد ، در هر واقعه ای در زندگی می تونیم سریع و صحیح تصمیم گیری کنیم .
ولی اگر اهداف درست و دقیقی نداشته باشیم همیشه کند تصمیم میگیریم ، معطلش می کنیم ، و آخرش هم غلط تصمیم گیری می کنیم.
فرض کنید الان تو خونه هستین ، بهتون خبر میدن که یکی از عزیزانتون تو بیمارستانه بدویید برید بیمارستان !


اگر کمد لباسهاتون مرتب باشه ، در عین عجله لباساتون رو سریع می پوشید و میرید ، اما اگر نامرتب باشه ، لباسها رو ناهماهنگ می پوشید و میرید.


کمد من و شما ذهنمونه ...
لباسی که تن می کنیم هدفهامونه ...
بذارید چنتا از هدفها که دوستان نوشتند رو بخونیم :


1-    ازدواج موفق
2-    فارغ التحصیلی
3-    پیدا شدن شغل مناسب
4-    رژیم غذایی برای لاغری
5-    کمک به جامعه

خب ، دوست عزیز ! من میام 3 رو فدای 2 می کنم ! ببخشید تا آخر عمر بیکار ، ولی فارغ التحصیل میشی بالاخره ! میشه ؟ فکر نمی کنم !
یا شما همه ی این کارا رو بکن ولی به هیچ کس نمی تونی کمک کنی ! میشه ؟


اولویت هاتون غلطه ، این فعلا از این البته من معتقدم اینها هدف هم نیست اصلا ! حالا میریم جلو بهتون میگم.
دوستان من ، برای همینه که میگیم مردم 97 درصدشون هدف ندارن ، اینا اصلا هدف نیست ، اصلا اولویت نداره.

حالا چرا شما به اینها نمی رسید ؟ چون هدف نیست !


چرا؟
دوستان عزیز !
هدف یه سری ویژگی هایی داره ، ویژگی بارزش اینه که به محض اینکه هدف اعلام میشه ، بلافاصله ذهن برای دستیابی به اون هدف وارد عمل میشه ، هدف اونقدر دقیق و مشخصه که تا میگی ذهن درگیره !
یه هدف بخونم از دوستان ، هدف اول نزدیکی به خدا ! دوم رسیدن به مرتبه ای که بشود شاد زندگی کرد !


آخه ذهن بیچاره چجوری درگیر بشه ؟ نمیشه ! هاله های انرژی ما چجوری برن چیزی رو برای ما پیدا کنن ؟


دوستان برای همینه میگیم اکثر قریب به اتفاق مردم هدف ندارن ، چون ذهنشون درگیر نمیشه.
هدف باید تکلیف ذهن رو مشخص کنه ، هدفش رانندگیه ! خب چی ؟ رانندگی چی ؟ صاحب ماشین میخوای بشی ؟ گواهینامه میخوای بگیری ؟ بابا چرا انقد ذهن رو با این هدفهایی که هدف نیست مشغول می کنیم؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد