زندگی زندان نیست , زندگی مجازات نیست . زندگی یک پاداش است و به آنهایی
تقدیم می شود که لیاقتش را دارند . این حق توست که از زندگی لذت ببری ; اگر این
کار را نکنی , گناه کرده ای .
اگر جهان هستی را همانگونه که یافته ای ترک کنی و آن را زیباتر نسازی , بر علیه آن
کار کرده ای .
قبل از اینکه آن را ترک کنی , آن را اندکی شادتر , زیباتر و دلپذیرتر ساز .
همیشه خلاق باش و از بدترین , بهترین را بساز ; من به این می گویم " هنر زندگی " .
اگر آدم تمام لحظات و مراحل زندگی اش را صرف خلق زیبایی , عشق و شادی بکند ,
مرگ به نقطه ی اوج زندگی او تبدیل خواهد شد . مرگ او زشت , آنطور که هر روز برای
همه اتفاق می افتد نخواهد بود . اگر مرگ زشت باشد , بدین معنی ست که تمام زندگی
بیهوده تلف شده بوده است
در ژاپن , نوشیدن چای طی مراسمی خاص صورت می گیرد . در هر معبد " ذن " یا در
منزل هر شخصی که استطاعتش را دارد , مکانی به مثابه ی یک معبد کوچک برای
نوشیدن چای در نظر می گیرند . آنها نوشیدن چای را که امری روزمره و پیش پا افتاده
بشمار می آید , به نوعی چشن تبدیل کرده اند .
کاری که با چای می توان انجام داد , با هر چیز دیگر هم می توان به انجام رساند ;
مثل لباس یا غذا . اگر حساس باشی متوجه می شوی که لباس صرفا برای پوشاندن
بدن نیست , بلکه نشانگر شخصیت , سلیقه , فرهنگ و در نهایت وجود توست .
هر کاری می کنی باید بیانگر شخصیت , و خاص خودت باشد , به اصطلاح باید
امضای تو را داشته باشد . آنگاه زندگی به جشنی مداوم تبدیل می شود
یک کودک جاه طلب نیست , آرزویی ندارد . او مجذوب لحظه می شود ــ لحظه ی پرواز
پرنده ای با بالهای گسترده , چشمان او را تمام و کامل به خود جذب می کند . مشاهده ی
پروانه ای زیبا و رنگارنگ کافی ست تا او را به وجد آورد . تصور چیزی غنی تر و چشمگیر تر
رنگین کمان و شب های پر ستاره برایش امکان پذیر نیست .
معصومیت غنی ست , پربار است , ناب است