دلم میخواست یه شبی که تنها بودم عود روشن کنم همانی که پرت شده در تراس همسایه بعدش نون و ماست بخورم !جدی ها همین ساعت مثلا!
دلم خواست که بچه ای باشد که بهانه ی بزرگ شدن او برچسبها را بچسبانم به در ودیوار
دلم راستی کلاس زبان قادری اینا رو هم میخواد با تراسشون برای مامان!
سلام دوستم
مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند . . .
آپم؛؛؛؛؛؛
خوشحال میشم نظر بدی....
مرسی