زهره روحی:نخست نگاهی به برخی از نظریات زیمل بیندازیم. او معتقد است که یکی از ویژگیهای بسیار مهم انسانهایی که در کلانشهرها زندگی میکنند، «آزادیِ شخصی» و «آزادی حرکات» اوست (ص103). اگر خوب به این مسئله دقت کنیم به یاد میآوریم که در فضاهای عمومی ـ شهری به این چیزی که زیمل اصطلاحاً به آن میگوید «آزادی شخصی و آزادی حرکات» دست یافتهایم و اگر درست دقت کنیم به یاد خواهیم آورد که زمانهایی به این تجربه دست یافتهایم که کسی به ما توجه نداشته است. یعنی زمانی که از امتیازِ «بی تفاوتی» نسبت به وجود فیزیکی خویش برخوردار شدهایم. شاید در ساده ترین مثال بتوان گفت، تصور کنیم بستنی قیفی بزرگی در دست در حال تماشای ویترین مغازهها هستیم و در لذتی که از خوردن (لیسیدن) بستنی و دیدن اجناس میبریم، آرزو میکنیم هیچ آشنایی ما را در آن وضعیت نبیند. در حقیقت این آرزوی ما به نوعی، شباهت زیادی با آرزوی نامرئی شدن از دید و نگاه دارد. و مسئلهی مهم این است که امکان اینکه در شهرهای بزرگ ما را در این وضعیتِ مورد مثال ببینند، بسیار کمتر از شهرهای کوچک و روستاها میباشد. چرا که در کلانشهرها با توجه به «بی تفاوتیِ مدنی» نگاه نا آشنایان، و به اصطلاح «مردم» خنثی و بیاثر است و شاید حتا بشود گفت فاقد قدرت دیدن ماست. زیرا چون «ناآشناست» باید خود را بیتفاوت نسبت به ما نشان دهد. و این دقیقاً همان چیزی است که «آزادی شخصی» و «آزادیِ حرکات» را برای هر یک از ما به ارمغان میآورد. به بیانی چیزی که میشود به آن گفت «پنهان شدن» ما از دید دیگران؛
اکنون آیا به نظر شما میشود گفت که کلانشهرها، فضا ـ مکانهایی هستند که میتوان در آنها پنهان شد؟ و یا «به چشم نیامد» ؟ اگر پاسختان آری باشد، به این معناست که شما هم همانند زیمل معتقدید که «بی تفاوتیِ مدنی»، همان عنصری است که برای شهروندانِ ساکن شهرهای بزرگ، ایجاد آزادی عمل میکند. و حالا اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم که برای شکل گیریِ آزادی عمل در«فضاهای اینترنتی» همان عنصر اجتماعیِ بیتفاوتی مدنی وجود دارد. و شاید اصلاً بنیادش بر آن است و از اینرو میتوان آزادانه «ارتباط» برقرار کرد. و در این آزادی حتا به دروغ خود را کسی غیر از آنچه هست وانمود کرد.تا جایی که میدانیم در فضای «آشناگردیهای اینترنتی» هیچکس از «طرف ارتباط»اش کارت هویت یا شناسنامه و اسناد رسمیای بدین گونه طلب نمیکند و هیچکس تعهدی نسبت به رابطهای که برقرار کرده است ندارد. به بیانی ما با «فردیت»ی مواجه هستیم که «بی تفاوتیِ مدنی» را از کلیهی قیود «مکانی و کالبد داشتگیِ» آن آزاد کرده است. به عنوان مثال با توجه به مثالهای پیشین اگر در تاکسی میبایست طوری مینشستیم که انگاری فاقد بدن انسانی هستیم تا بغلدستیمان احساس معذب بودن نکند و یا در پیاده رو به آن خانم و یا مردی که از روبروی ما میآمد، میباید طوری نگاه میکردیم که احساس نکند مزاحمش شدهایم و یا....، اکنون «بیتفاوتیِ مدنیِ انسانِ مدرن هزارهی سوم» در «آشناگردیهای اینترنتی» و یا کلاً فضاهای اینترنتی، خود را به کلی فارغ از «بدن و کالبد»ی کرده است که در فضاهای شهری دائماً مجبور بود وانمود به حذف آنان کند. مثلاً آن جاهایی که مجبور بود یا لیسدن بستنی ما را نبیند یا بدن ما را لمس نکند یا صحبتهای ما را نشنود و یا...
بنابراین ، «آشنا گردیهای اینترنتی»، در واقع چهرهی آشکار شدهی «آزادی عملِ» انسانِ عصر کلانشهرها است. آزادیای که خود را در «ارتباط» خلاصه کرده است: ارتباطی فارغ از جسم، مکان و زمان؛ اکنون با توجه به توضیحات بالا میخواهیم به سخنان زیمل گوش بسپاریم و متن را با آن به پایان بریم. هرچند وی این سخنان را درباره فضای مورد مطالعهی ما نگفته است اما خواهیم دید که پنداری آنرا در نظر داشته است:«مهمترین خصوصیت کلانشهر، گسترش عملکرد آن در ورای حدود فیزیکیاش میباشد. [...] انسان با حدود جسماش و یا محیطی که فعالیتهای بلاواسطهی او را در بر میگیرد، پایان نمییابد، بلکه دامنهی نفوذ شخص به وسیلهی اثرات زمانی و فضایی که از وی صادر میگردند، تعیین میشود. به همین ترتیب شهر، عبارت است از تمام تأثیراتی که در ورای حدود بلاواسطهی خود گسترش میدهد. تنها این دامنه است که حدود واقعی شهر است» (ص107).
با استفاده از مقالهی زیمل با عنوان «کلان شهر و حیات ذهنی» ، ترجمه گیتی اعتماد ، برگرفته از کتاب گزیده مقالاتی از کتاب مفهوم شهر شماره 1 ، نشر ایران ، 1358 ، چاپ اول