شادی یک هیجان انبساطی زودگذر است، اما نشاط یک احساس بهجت و شادمانی درونی است که پایدار و بادوام است. شادی همیشه با هیجانهای لبخند و خنده همراه است اما در نشاط احساس بهجت و سرور لزوما با خنده همراه نیست ولی احساسی است که موجب لذت فرد میشود. تفاوت دیگر این است که میتوان شادی منفی و یا کاذب هم در نظر گرفت، اما نشاط در انسان همیشه مثبت است. به عبارت دیگر شادی مثبت میتواند به نشاط تبدیل شود اما شادی کاذب منجر به نشاط انسان نخواهد شد. حتی تجربه نشان داده است که شادیهای کاذبی که توسط محرکهای متفاوت مثل داروهای روانگردان، موادمخدر، الکل، موسیقی بسیار تند، تمسخر دیگران و از این قبیل بهدست میآید، پیامدهای اندوه و افسردگی خواهد داشت.
عوامل ایجاد شادمانی
در ذیل به مهمترین عواملی میپردازیم که در ایجاد شادمانی نقش اساسی دارند. بخشی از این عوامل که در واقع ویژگیهای تعیینکننده یک جامعه هستند و میزان شادی و رفاه افراد آن جامعه را تعیین میکنند:
ثروت: در اینجا منظور از ثروت میزان قدرت خرید مردم و امکان تهیه تسهیلات زندگی است. این شاخص بهطور واضح تعیینکننده استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی است. تحقیقات نشان میدهد که رابطه مثبت میان ثروت و میزان شادمانی پس از یک روند منطقی افزاینده سیر کاهشی پیدا میکند. به عبارتی دیگر هرچند توانایی مادی چون مواد غذایی، سرپناه و... ملزومات اولیه برای برآوردن نیازهای اساسی انسان و شادمانی او شرط لازم محسوب میشود اما به هیچ عنوان شرط کافی نبوده و با افزایش این تواناییها شادی افراد افزایش نمییابد.
آزادی فردی: افراد در جوامعی شادمانتر هستند که محدودیتهای فیزیکی و روانی کمتری را تجربه میکنند. بهطور کلی احساس کنترل داشتن بر محیط به جای احساس در کنترل محیط بودن از عوامل تعیینکننده شادمانی است که میزان آن در جوامع مختلف متفاوت است.
دسترسی به معلومات: این بعد بیشتر ماهیت شناختی ملزومات شادی را یادآور میشود و شامل عواملی چون سوادآموزی و میزان ثبت نام افراد در مدارس، دانشگاهها و استفاده از رسانههاست.
برابری: درک نابرابریهای اجتماعی میتواند در میان اقشار مختلف جامعه متفاوت باشد. این نابرابریها در اقشار پایین جامعه حس نابرابری را افزایش داده و زمینه آسیبهای اجتماعی را فراهم میآورد در حالیکه در اقشار متوسط تحصیلکرده جامعه احساس وجود بیعدالتی اجتماعی را تقویت کرده و زمینه نارضایتی را ایجاد کند.
سلامت: افرادی که از سلامت جسمی و روانی برخوردارند احساس شادمانی بیشتری دارند. از طرف دیگر افرادی که شادمانتر هستند کمتر از افراد افسرده بیمار شده و کمتر نیز میمیرند(بلک اسلی، گروسارت متیک).
ویژگیهای شخصیتی: افراد شادمان بیشتر احساس میکنند که بر زندگی خود کنترل و تسلط دارند. این در حالی است که افراد افسرده خود را بازیچه دست سرنوشت میپندارند. همچنین افراد شاد در مقابل مشکلات قدرت تابآوری و ابراز وجود بیشتری داشته و آمادگی بیشتری برای تجربه زندگی از خود نشان میدهند.
هدفمند بودن زندگی: انسان برای داشتن زندگی شاد و پربار نیاز به اهداف و چشمانداز وسیع برای آینده دارد. فقدان چنین اهدافی میتواند منجر به سبک زندگی ملالتبار و عادات رفتاری ناسالم ازجمله لذتجویی شدید، تمایل به افراط در تفریح، خوشگذرانی، پرخوری و استفاده از موادمخدر و الکل شود.
موقعیت اجتماعی: افرادی که پیوندهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی بیشتری دارند با نشاطتر از افرادی هستند که خودشان را در این دنیا تنها میبینند. این احساس به میزان زیادی تأییدکننده نیازهای اجتماعی افراد و وجود حمایتهای اجتماعی است. در موقعیتهای شغلی هرچه که موقعیت شغلی افراد در سلسله مراتب قدرت بالاتر میرود و احساس کنترل افراد و مشارکت آنها در تصمیمگیریهای سازمانی افزایش مییابد احساس شادی نیز افزایش مییابد.
رویدادهای زندگی: ارتباط بسیار روشن و مثبتی میان وقایع مثبت زندگی چون ترفیع شغلی، ازدواج موفقیتآمیز و... و فقدان وقایع منفی چون تصادفات، تعارضات و اختلافات بین فردی با احساس شادمانی وجود دارد.
شاخص شادی و نشاط اجتماعی
در بررسیهای شناختی شاخصهای توسعه یکی از شاخصهایی که مورد توجه قرار میگیرد شاخص شادی و نشاط اجتماعی یا به تعبیری دیگر نرخ امید به زندگی یا نرخ امید به آینده است. در واقع نشاط و شادی یکی از ابعاد روانشناختی فرد و جامعه است و فرد و جامعه هنگامی دارای شادی و نشاط خواهند بود که شاخصهای معیشتی و رفاهی از یک سو و دیگر شاخصهای فرهنگی، علمی و سیاسی آن جامعه از سوی دیگر از رشد قابلقبولی برخوردار بوده یا دستکم در سطح مطلوبی قرار گرفته باشد. نباید از نظر دور داشت که رابطه توسعه و نشاط اجتماعی یک رابطه یکسویه نبوده و نشاط و شادی صرفاً معلول وضعیت مطلوب اقتصادی و... نیست. این دو متغیر بیتردید بر یکدیگر رابطه کنش و واکنش داشته و بر یکدیگر مؤثرند. شادی و نشاط ماده اصلی تغییر، تحول و تکامل انسان است و در جامعه بانشاط و باطراوت زمینه تولید بهتر و اشتغال بیشتر، اقتصاد پویا و سالمتر و کسب ثروت مشروع فراهم میشود چرا که در چنین محیطی انرژیهای نهفته در جهت خلاقیت آزاد شده، ذهنها پویا، زبانها گویا و استعدادها شکوفا میشود. وقتی به یک جامعه نشاط تزریق میشود، در پی آن فعالیتهای روزمره با رونقی دوچندان پی گرفته شده، بخش قابلتوجهی از انحرافات نسل جوان کاسته میشود