شاید گاهی هیچ چیز بدتر از این نباشد که داری یک چیزی را با ذوق و شوق میگویی بعد طرف میگوید بیکارییییییی ها!!
یا طرف میگوید هیس یواش تر!!!
یا طرف میگوید شکلات نخور!شیرینی نخور!تخمه نخور!این لباس را نپوش!این لباس را عوض کن!از روانشناست بپرس چرا از مهمون خوشت نمیاد؟چرا این قدر قرص میخوری؟چرا سرت درد میگیرد؟ورزش کن !چشم به کامپیوتر ندوز!اینقدر تو اینترنت نباش!صدای تی وی را کم کن!شلوارت را عوض کن! حواست کجاست؟تو هم گاهی خیلی بد و سگ میشوی ها!!از موهایت خسته شده ام ! سالاد بخور!ماست و ترشی نخور!پنجره را ببند!
ان وقت است که دنیایی را تنهایی ترجیح میدهی به تمام ادم های ایرادگیرش!
و حسرت ۱بار خشگل شده ای!چه لباس قشنگی!چه کار خوبی به دلت میماند یا شاید هم اصلا نمیگذارند به چشمت بیاد!
امروز تو برنامه ی اپرا میگفت بدتر این است که دیگران کاری را با ما میکنند ما خودمان بدتر باز سر خودمان میاوریم...
خسته ام.
یکبار