حالم خوب نیست واگرنه شاید اینهمه آپ نمیکردم فقط همین جا برای خودم مونده مثل اتاق تنهایی واسم میمونه از دیشب کلی اهنگ دانلود کردم و پابه پاشون گریه کردم ...
*به خیسی چمدانی که عازم سفر است...
*یه حرفایی همیشه هست ...
*قرار نبود هرچه قرار نیست بشود...
*قرار نبود پای بیگناه بالای در برود...
فکر میکنم به اینجا و آهنگ سه تارش به خاطراتمان به غرورم به له شدنش به کنار امدن هایم به سازگاری هایم به اشکهایم به این حالت خفگی به این ترجمه های وامانده به این ترجمه هایی که میخواهم بدم به دارالترجمه و نمیدانم پولش را دارم یا نه به وبلاگهای قدیمی به لذت رویاهاا به فردایی که دلم میخواهد باد بیاید و برف و من رو سفید کنه به طرحی که باید 2شنبه تحویل بدم به کتابخانه مرکزی به او و من که هزاربار به وبش پناه بردم و نشانه ای نبود به بیتفاوتی ای که از خدا میخوام به پارازیت*های ماهواره و رازهای پنهان به اوا به مانوس به برنامه پارازیت به برنامه ی مشاورزه 3شنبه به اردیبهشت و زندگی بعد از بارانم به لیلا و ترجمه هایی که میدهد میکنند به ناز و عشوه اش به روش*ن به رو*شنک به اع*ظم به وح*یده به چاهی که خودمو انداختم توش به فارغ التحصیلی فا*به شهرزاد به عکسهایش به فیس*بوک که نمیشه راحت رفت توش به همای و نجفی و گوگوش و ...